سالام ـ من گفتگوی جناب جمال وآقاپیروزرادنبال میکنم،
درزمانیکه دنیا ثانیه ایی درتمام زمینه هاراه ترقی،پیشرفت در
تمام زمینه هاراطی میکنند،ملت های جهان سوم و توهم زده
بجای اینکه ازایجادقوانین پیشرفته برای حقوق انسانها حرفی زنند
ازشعرخوانی دست برنمی دارند،
چندروزپیش بحثی بود،که یکی گفت ،ماسعدی،حافظ،خیام،مولوی داریم،
چندنفری قبل ازآن ازگرانی،ازجیب هم زنی،بقال،یدکی فروش،
مکانیک،وغیرحرف میزدند،
من گفتم صدسال است،تعدادی هی شعاراین شعراونویسندگان
رامیدهند،بس این آموزش این ادیبان چی شد؟
چرااین مردم فرهنگ واصول اخلاقی راازاین افراد وازشعرهایش
چیزهایی یادنگرفته اند،
چراجیب هم رامیزنند؟چراهمدیگربیچاره میکنند؟ ووو،،،
جناب پیروز،گیرم که افغانستان،پاکستان،آزربایجان،تورکیه،عراق رادادند،به ایران.
خوب چه گلی میخواهید،سراین مردم بزنید؟باکدام قانون ؟باکدام ادبیات؟باکدام اصول؟میخواهید،حکومت کنید
بنظرشماکورواسی الان بهتره؟یازمان یوگسلاوی؟
بنظرشماآزربایجان الان پیشرفت کرده ؟یازمان شوروی؟
جناب پیروزتوراخدا ازاین شعارهادست بردارید.
بگذارید،مردم خودشان تصیمیم برماندن دریک جغرافیاگیرند.
اگرشمایک کشاورزدریک روستاباشید،وباکاروکشاورزی زندگی سالم وخوشی داشته باشید،یکی ازهمسایه هاپس ازمدتی،مرغ وخروس شمارابکشد،پس ازمدتی گاو واسب شمارا زخمی کند،پس ازمدتی آب زمین شماراقطع کند،مزاحم زن وبچه شماشود،
کم کم داروندارشماراازشمابگیرد،شماچکارمیکنید؟خاموش می مانید؟
ترک روستا؟ درگیرمیشود؟برایش شعرازحافظ،مولوی،سعدی می خوانید؟
عزیزدلم،صدسال است،بابهانه های مختلف وبانصحیت وبا تولید تزهای روشنفکری مردم تحمل میکنند،
نام روستاوشهر،کوه،رود وو،،عوض میکنند،
زبانشان رابابودجه ملی وبیت المال خودشان نابودمیکنند.
افرادشاخص اش رازندانی،اسیر،بیکار،متواری میکنند،
صدسال است،هستی مردم مختلف را هدف خودبرای نابودی گرفته اند.
به چه خاطراین ملل دراین جغرافیاباهم بمانند،بخاطرشعرهای حافظ،یاشعرهای فردوسی؟یاقانون منشورکوروش؟
توراخدا ،اگرهم حرفی دارید ،درچهاچوب قوانین ومنشورحقوق
بشرجهانی زده تاماهم بشماها امید ببندیم.