Skip to main content

آقای امینی انگار با بچه صحبت

آقای امینی انگار با بچه صحبت
Anonymous

آقای امینی انگار با بچه صحبت میکند، میگوید در آلمان بچه های غیر آلمانی اجازه ندارند در مدارس به زبان مادری خود تحصیل نمایند. اما میتوانند خواندن و نوشتن آنرا در مدارس یاد بگیرند تا آنرا فراموش نکنند. چون زبان رسمی کشور آلمان آلمانی است! ایشان گوئی با یک مشت احمق صحبت میکند، مردم یکپارچه آلمان را که هم از نظر تباری و هم از نظر زبانی یکی است، با جغرافیای موسوم به ایران که از ملل تورک، عرب، بلوچ، کورد، ترکمن،.. و سایر مللتها تشکیل شده است و هر کدام داری زبان و فرهنگ جداگانه ای هستند، مقایسه میکند، تا با چنین شیوه استعماری بنظر خودش مردم و ملل ایران را احمق بحساب آورد. ایشان اغلب در سخنرانیها دیر به محل سخنرانی میرود، زیرا دوست ندارد. کسی با وی به زبان مادریش صحبت کند. زیرا از ترکی صحبت کردن شرم دارد. چندی پیش یکی از بچه میگفت؛ روزی با چند تن از بچه های تبریز به مجلس سخنرانی وی رفتیم

ایشان نیم ساعت دیر به سالن سخنرانی آمد. پس از پرس و جو شایع شد گویا دیر می آید تا کسی قبل از شروع سخنرانی با وی ترکی صحبت نکند. زیرا تورکو صحبت کردن را کسر شان میداند! البته بچه های تورک نیز میدانند، با کسانی مثل آقای امینی بلند ـ بلند تورکی صحبت کردن، برایش خیلی ناگوار و به مثابه رسوائی بحساب می آید. ایشان همانطوریکه وار مجلس سخنرانی شد، خواست صحبت خود را شروع کند، یکی از بچه های تبریز به طرف او رفته به وی گفت؛ اگر کلمه پانتورک را مثل آدامس بجوی بچه ها حالت را خواهند گرفت. آقای امینی در حالیکه با صدای خفه صحبت میکرد با اصرار به وی میگفت؛ آقا..! فارسی صحبت کن! اما جاواد ترکی صحبت میکرد. آقای امینی از فرط عصبانییت رنگ صورتش سفید شده بود. به جاواد میگفت تورکی صحبت نکند! سرتان را درد نیاورم. آقای امینی در طول تمام سخنرانی از فرط احتیاط فقط دوبار کلمه پانتورک را بکار برد. او با انتقاد از اکراد گفت؛ اکراد ناسیونالیست! زیاده خواهی را به جائی رسانده اند، دیگر پانتورکها حاضر نیستند، به آنان دختر دهند! و حتا زنان پانتورک که با اکراد ازدواج کرده اند، طلاق میگیرند! پس از ادای این سخنان قهقهه حاضرین در سالن سخنرانی طنین افکند. خانمی از اصفهان که در جلسه حضور داشت پرسید؛ آنانیکه زن کورد دارند، چه میشود؟ یکی از حضار داد زد؛ آنها هم طلاق میگیرند! این گفتگوها سبب شد صدای آقای امینی در میان جو استهزا آمیز و خنده و شوخی حضار گم شود. حاضرین که با یکدیر بنای صحبت گذارده بودند و گوئی آقای امینی از نظرشان ناپدید شود خاموش بر جای خود نشسته بر آنان تماشا میکرد.
وقت استراحت یکی از بچه ها بطور ضمنی از ایشان علت دیر آمدنش را پرسید، آقای امینی فرمودند؛ " تو هتل خانم خیلی گرامی مهمانی داشتم نمی توانستم زود تر از وقت موعود او را ترک کنم. گفت دیشب بر اثر صرف شراب سر درد شدیدی داشتم دیر وقت از خواب بیدار شدم. میخواستم بطور کلی از سخنرانی امروز منصرم شوم، اما دوستان تلفن زدند که حتما بیایم. از این جهت مدتی دیر شد. ایشان در ادامه صحبت فرموده بودند؛ هنوز هم آنطور که باید حالم خوب نیست!" پایان نقل قول. لازم به ذکر است به گفته حاضرین، در سخنرانی ایشان تقریبا سی تا چهل نفر حضور داشتند.