اقاى هاشم خواستار بدرستى مينويسد كه " خط فکری آقایان خمینی و خامنه ای قبل و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 خط سازش با امریکا بود و بعد از انقلاب 22 بهمن 57 برای سرکوب ازادیخواهان ادای جنبشهای ضد امریکایی و ضد امپریالیستی درآوردند"
اصولا خط امام و مبارزه ضد امپرياليستى امام همه از ابتكارات حزب توده ايران براى باد كردن خمينى در مسير اهداف جنگ سرد بود.
هدف خمينى كسب قدرت سياسى و سپس حفظ ان به هر قيمت بود او معتقد بود كه حفظ حكومت از اوجب واجبات است. براى حفظ ان هم سياست النصر بالرعب و تفرقه بينداز و حكومت كن را سر لوحه خود قرار داد.
خمينى و خامنه اى و اعوان و انصارشان ضد امريكايى نيستند، بلكه ضد بشر و بى پرنسيپ هستند. به هاى و هوى انان نبايستى توجه كرد چرا كه در تاريكى سوت ميزنند. اين جماعت در تحليل نهايى براى حفظ خود از هيچ نرمشى در برابر صاحبان قدرت جهانى فروگذار نخواهند كرد.
جمعى سرمايه دار براى تفريح به جزيره اى ناشناس ميروند و كارگران و خدمه كشتى در اب باقى ميمانند. چند روزى ميگذرد و خبرى از انها نميشود. تحقيقات نشان ميدهد كه همه كشته شده اند.
بلافاصله كشورهاى كمونيستى از مردم ان جزيره تقدير كرده و انان را بخاطر قتل سرمايه داران، جزو رفيقان ناشناس خود دانسته و افتخارا عضو احزاب برادر ميدانند. كشورهاى سرمايه دارى پرچم را نيمه افراشته كرده و خود را براى پاسخى كوبنده به اين قاتلين اماده ميكنند.
در اين بين كارگران كشتى براى باز گرداندن جسد سرمايه داران به ان جزيره ميروند ولى انها هم برنميگردند و تحقيقات نشان از به قتل رسيدن انان ميدهد.
اين بار كشورهاى سرمايه دارى لبخند ميزنند و كشورهاى كمونيستى پرچم را نيمه افراشته كرده و مردم جزيره را دشنام داده و به كارگر كشى متهم ميكنند.
مدتى بعد يك گروه تحقيقاتى مسيله را واميشكافد و اعلان ميكند كه ساكنين اين جزيره نه ضد سرمايه دارند و نه ضد كارگر بلكه قبيله اى ادمخوار هستند.
رفيقم گفت تمام تحليلهاى ديگر در مورد جمهورى اسلامى و رهبران ان صحيح نيست و ما را به مسيرى غلط ميبرد، ما در واقع با قبيله اى ادمخور طرف هستيم و بس
امروز بيش از سى و هفت سال از ان تاريخ ميگذرد و ان رفيق در همان سال به دست ادمخوران خمينى به جمع ستارگان پيوست
يادش گرامى باد