Skip to main content

"dumu":

"dumu":
آ. ائلیار

ریشه واژه türk همان dumu ی سومری ست.
چه خوشمان بیاید و چه نیاید.
نخست مجبوریم توضیحات dumu را مرور کنیم و بعد به نام türk بپردازیم:

"dumu":
تغییرات فونتیکی Phonetic ، از حال به گذشته یا بر عکس:
do-ğu-mu
doğ-ma
در استعمال ( لهجه ای): do-ğ-mu
با حذف شدن ğ حاصل dumu
یا با حذف شدن یکباره ğu نتیجه: dumu
-- incələmə : analysis

do-ğu-mu به معنی bala; balası ; onun doğması; onun doğumu
balası به معنی balam : mənim balam اکنون استعمال میشود:
!Bala-sı qaç به معنی balamsan: mənim balam یعنی sı به جای m: ma: و mən : mənim می نشیند.
در گذشته mu به جای ma-ی کنونی، یعنی mən کاربرد داشت.
اکنون mu اشاره به o دارد. در حالی که در زبان سومری mu اشاره به mən دارد.
اکنون sı دو اشاره دارد : o : مانند onun balası ؛ m مانند mənim bala-m در جمله ی :
Qaç bala-sı

sı امروزی با اشاره به m یا mən ; برابر mu در سومری ست. یعنی امروز نیز اشاره به O را به جای اشاره به mən به کار میگیریم. مانند ma در جمله Bala-ma qurban
یعنی "mu" در سومری که به mən اشاره دارد برابر همان ma -ی کنونی ست. تبدیل u به a صورت گرفته است. از اینرو برابر dumu را doğma و doğumu بنویسیم صحیح است. هر چند که -mu به O هم اشاره میکند.
--
همینطور است در برابرگذاری tö(rü)-mü که با تبدیل فونتیکی dumu نتیجه میشود:
بر طبق قوانین فونتیک:
t=d; ö=u ; ü
rü=0
و نبود و پیدایش rü در مقایسه دو واژه :
dumu: یعنی:
tö(rü)-mü
tö(rü)-m
---
do-ğu-mu
doğ-ma
child

در این آنالیز چگونگی پیوند واژه ها در دو زبان به دقت مسخص میشود،و مسیرشان را می بینیم.
----
türk
با پژوهش من، türk شکل تغییر یافته törük است-زاده doğma- که ریشه اش همان dumu در سومری ست:

türk: törük: tö-rü-m: tö(rü)-mü: do-ğu-mu: doğ-ma: dumu
این واژه ها همه با dumu پیوند ریشه ای دارند.
----
توضیح:
در قسمت اول مقاله حاضر نوشته ام:
« اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند: törük
کلمهtörükبه اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.

در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.

- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است.اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.

سومر،«خوری؛ توروک کوم؛ اورارتو ...»،« لولوبی؛قوتی؛ توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند؛ و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی. »
--
برای اینکه اثبات شود dumu ربطی به türk ندارد باید «7 عامل معیار» را رد کنیم، که ممکن نیست.
7 عامل معیار که در مقاله بالا قید شده چنین است:
برابری«1-واژه ؛ 2- معانی ؛3- تلفظ؛4-شئ؛ 5- گرامر؛ 6-تغییرات قانمند صدا؛ 7-حذف =0»
همه ی این شرایط در مورد « مقایسه و ریشه یابی türk و dumu صادق است. که به یک چیز مشترک با معنی و تلفظ و تغییرات فوتیکی یگانه دلالت دارد.
من به نقض مستدل آنها کوشیدم ، ولی ممکن نیست.
واژه های türk و dumu به دو زبان خویشاوند و نزدیک دلالت دارند. ریشه ها هم
(tü=dö=du) آنرا نشان میدهند. همینطور وند های mü=ma=m=mu .
از زاویه دیگرrü=ğu است. تبدیل r به ğ از نظر تبدلات فونتیکی مجاز است. و عملی.

--
"gal" و kəl

gal": böyük" سومری
kəl: böyük ترکی
k:q:g
جمله( اصطلاح):
.Kəl qabağında, kəl kəsərlər
kəl : بزرگ :سومری gal( شخص عالی مقام . شاه، حاکم: lu-gal)
kəl: گاو میش نر ( بزرگ و قوی)
برگردان جمله:
در برابرِ ، ( در استقبال از) شخصیت بزرگ( kəl)، گاومیش نر(kəl) قربانی میکنند.
تبدیل شدن gal به k:q:g : kəl و a به ə
** sağ ; saq

zag [SIDE] wr. zag "arm; shoulder; side; border, boundary, district; limit; right side, the right" Akk. ahu; idu; imittu; ishu; mişru; pāţu
zid [RIGHT] wr. zid "right; to be right, true, loyal"
düz
در تشخیص جهت خوانش کلمات و سطور هم اشکال دارند:
zid از راست به چپ( diz) معنی«راست»دارد.مثل lu-gal که ga-lu می نویسند.