Skip to main content

با سلام بر بهنام عزیز،

با سلام بر بهنام عزیز،
آ. ائلیار

با سلام بر بهنام عزیز،
بهنام جان، شما از 1-« جبهه مشترک»، 2-« سرکردگی شایسته» و 3-« مجلس شورایی»، و 4-« مرز روشن بین زحمتکشان و شاه -شیخ» نوشته و آنرا « راه حل» نشان داده اید.

برداشت من از سخن شما آن است که شما در آرزوی « جبهه مشترک به سرگردگی زحمتکشان» و « مجلس شورایی، از شوراهای زحمتکشان و مردم» هستید.

سئوال:
- آیا جبهه مشترک با رهبری شایسته ( طرفدار زحمتکشان) ، امکان تحقق عینی دارد؟
- آیا امکان تشکیل جبهه مشترک با رهبری ناشایسته یا نیمه شایسته وجود دارد؟
- اصلاً « جامعه سیاسی ایران عملاً استعداد آنرا دارد که یک جبهه مشترک کارا ( بدون توجه به شایستگی یا ناشایستگی»، تشکیل دهد؟
- اصلاً در تاریخ قرن اخیر در جامعه چنین حادثه ای اتفاق افتاده که این هم دومی باشد؟

*پاسخ من « منفی» ست. جبهه ی مشترک کارایی ( از هر نوع) نمی تواند تشکیل شود.

جامعه ایران تنها استعداد « ائتلاف عملی کوتاه مدت، تحت فشار اجباری شرایط، و نه از روی آگاهی»، در دقیقه 90 دارد ، برای کنار زدن حکومت، بدون اینکه این ائتلاف عملی ، «برنامه مشترکی» برای بعد از حکومت داشته باشد. «هرکس دنبال آرزوهای خود» خواهد بود.
و ائتلاف عملی کوتاه مدت نیز بعد از حکومت از بین خواهد رفت...

* آیا « خود زحمتکشان جامعه » و « چپ» آن « آمادگی» را دارند که « عملاً سرگردگی» در جنبش داشته باشند؟ پاسخ من منفی ست. چنین « موقعیتی را نتوانسته اند» کسب کنند. به احتمال قریب به یقین هم کسب نخواهند کرد. حداقل در فردای پیروزی.

* « مجلش شورایی» ، آیا جامعه در حدی ست، یا در فردای پیروزی در آن حدی خواهد بود، که « از طریق سازمان یابی افقی( منظور از پایین توسط شوراها، اتحادیه ها و غیره) خود را سازمان بدهد و بر رقبا پیروز شده، مجلس شورایی تشکیل دهد، البته در فردای رفع وجود حکومت کنونی؟
جواب منفی ست. جامعه در چنان حدی نیست و در فردای پیروزی هم در آن حد نخواهد بود. یعنی مجلس شورایی تشکیل نخواهد شد!

* آیا « چپ و زحمتکشان جامعه ما»- منظور کلیت آنها- عملاً ( در تئوری و عمل سیاسی) یا کلاً در «سیاست عملی» در این چهار دهه توانسته اند « مرز روشنی بین زحمتکشان و شاه و شیخ، داشته باشند؟ جواب من منفی ست. نداشته اند و استعداد «مرز روشن» را هم نخواهند داشت.
( معنی مرز روشن از دید من: عدم نقض حقوق زحمتکشان و تبعیض دیدگان و دموکراسی خواهان، و تقویت تحقق حقوق آنها، در روند کاهش و رفع استثمار).

---
نتیجه: آنچه از سوی شما و دیگر دوستان در موارد مورد بحث مطرح شده و میشود، با توجه به « جیب خالی» تحقق ناپذیر است. لازم است راه حل عملی یافت بدون اینکه حقوق زحمتکشان، تبعیض دیدگان، دموکراسی خواهان، نقض بشود.
آیا فکر نمی کنید نیاز به « راه حل دیگری»هست؟ اگر این نیاز را احساس میکنید، آن راه حل از دید شما چه میتواند باشد؟
ممنون ازهمه نوشته ها و زحمات شما برای تأمین « کار و نان و آزادی».