Skip to main content

دوست گرامی، بهنام چنگائی،

دوست گرامی، بهنام چنگائی،
تبریزی

دوست گرامی، بهنام چنگائی، بدبختی آنجاست که هر اندازه من و شما از یکپارچگی و نبرد کارگران و دهقانان و رنجبران با رژیم دزدان سر گردنه جمهوری اسلامی ایران بگوئیم و بنویسیم به جائی نمی رسیم! چرا؟

به نوشته خودتان نگاه کنید، شما درباره میدان نبرد چنان نوشته اید که گوئی کارگران و دهقانان و رنجبران با دشمنی توانا به نام رژیم ولایت فقیه درگیر هستند و اگر یکپارچه شوند و با این رژیم دوزخی بجنگند به خوبی و خوشی پیروز می شوند! چیزی مانند فیلم های سینمائی یا آن چنان که گفته شده است شاهنامه آخرش خوش است اما بدبختانه این چنین نیست! برای نمونه شما می گوئید: ( ..... امروزه هزاران کارگر در سراسر ایران به ویژه هفت تپه ای ها و فولاد اهواز یکراست رو در روی قهر و کشتارگاه های به مراتب مرگبارتر از کربلا در کنام درندگان بی رحم رژیم گرفتارند ..... )

دوست گرامی، بهنام چنگائی، هنگام نبرد با .....

..... رژیم دژخیمان و شکنجه گران بهتر است نیم نگاهی هم به پشت سرتان بکنید، چه خواهید دید؟ آن چه خواهید دید خائن هائی هستند که در کمین نشسته اند تا از پشت خنجر بزنند! آن خائن ها چه کسانی هستند؟ آن خائن ها ناسیونالیست هائی هستند که خیانت با خونشان درآمیخته است و پان کردها، پان عرب ها، پان آریاها، پان ترک ها و پیروان پان های رنگارنگ دیگر به مردم ستمدیده و دردمند و درمانده و گرسنه ایران که در دوزخ رژیم ولایت فقیه گرفتار شده اند خیانت کرده و همواره آب به آسیاب رژیم ولایت فقیه ریخته اند! کاری که ناسیونالیست های خائن هم اکنون انجام می دهند به بیراهه بردن جنبش های ضد رژیم آخوندی با نفرت پراکنی ناسیونالیستی و شکاف انداختن میان مردم ایران و ریختن آب به آسیاب رژیم دوزخی ولایت فقیه است!

همان هفت تپه و اهواز که شما از آنها نام برده اید بخش هائی از استان خوزستان هستند، ناسیونالیست های پان عرب که هنگام جنگ ایران و عراق به عراق رفته و با صدام حسین پان عرب همکاری می کردند اکنون خوزستان را عربستان نامیده و از الاحواز و خلیج عربی سخن گفته و آب به آسیاب رژیم آخوندی می ریزند که می خواهد با روش: "چند دستگی بینداز و فروانروا باش" بر سر کار باشد! ناسیونالیست های آریاپرستی هم که وابسته به سرمایه داران و زرسالاران هستند و نیازی به کار کردن ندارند و پس از خوردن و نوشیدن و سیر شدن با جیب های پر از پول به پاسارگاد رفته و در کنار آرامگاه کورش عربده کشی کرده و می گویند: "کورش پدر ماست، عرب دشمن ماست!" مانند پان عرب ها خائن هائی هستند که نفرت پراکنی کرده و به مردم دردمند و دردمند و گرسنه و ستمدیده ایران از پشت خنجر می زنند!

دوست گرامی، بهنام چنگائی، شعارهائی مانند: "باید یکی شویم" و یا "باهمی، پیکار، پیروزی" چگونه می توانند در سایه پان های رنگارنگ ناسیونالیستی و نفرت پراکنی های بی شمار آنها پیاده شوند؟ و اگر شما به همین تارنمای ایران گلوبال نگاه کنید که در آن پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی تاخت و تاز می کنند به سادگی پی خواهید برد که سخن از چیست! در همین تارنمای ایران گلوبال یکی سومرنامه می نویسد، یکی کورش نامه می نویسد، یکی پان ترک نامه می نویسد، یکی پان فارس نامه می نویسد، یکی درباره دبستان به زبان مادری می نویسد، یکی درباره خشک شدن دریاچه اورمیه به دست قوم فارس می نویسد، یکی درباره نژاد اهورائی آریائی می نویسد، یکی درباره سرفه کردن خشایارشاه در دوهزار و پانصد سال پیش می نویسد، یکی درباره عطسه کردن فردوسی در هزار سال پیش می نویسد، یکی درباره آرامگاه کورش می نویسد، یکی درباره گور داریوش می نویسد، یکی درباره تقویم من درآوردی میترائی می نویسد، یکی درباره الاحواز و خلیج عربی می نویسد، یکی درباره استان های من درآوردی ورمی و کرماشان که بخشی از کشور من درآوردی کردستان بزرگ هستند می نویسد و .....

آیا با این هذیان ها و پرت و پلاها و پان نامه های چرند و یاوه ناسیونالیستی می توان امیدوار به پیاده شدن شعارهائی مانند: "باید یکی شویم" بود؟ دوست گرامی، بهنام چنگائی، در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ ستمدیدگان با دو گروه جنگیده اند، یک گروه که به آنها گفته می شود دشمن و گروه دیگر که به آنها گفته می شود خائن اما شما در این نوشتارتان به دشمن پرداخته اید اما خائن ها را از یاد برده و به آنها نپرداخته اید! البته سخن بسیار بیش از آن است که در یک کامنت کوتاه بگنجد و بهتر است در این باره به نوشتاری در لینک زیر نگاه کنید

http://iranglobal.info/node/57922