Skip to main content

جناب آقای عبدالستار دوشوکی

جناب آقای عبدالستار دوشوکی
Anonymous
عنوان مقاله:
نقش تلویزیونهای تکفیری در بمبگذاریهای چابهار

جناب آقای عبدالستار دوشوکی

از اینکه چنین خالصانه موافق نقد و انتقاد هستید بسی مسرور گشم. پاسخ بسیار مودبانه جنابعالی چنان می طلبید تا برخی از سخنانتان را در چارچوب نوشته تان، دوباره بررسی کنیم.

از اینکه بنده را استاد معزز و نیکونام خطاب کردید، بسی لذت بردم. چون معمولا ما تازه به دوران رسیده ها و نسل بعد از انقلاب ٥۷ شوربختانه یا خوشبختانه با تعریف و تمجید بسی شوق زده می شویم.!

اگر نوشته ام، آشنایی چندانی با جنابعالی و فعالیت سیاسی تان ندارم، در کمال واقعیت، حقیقت را بیان کرده ام. اما عدم آشنایی بنده با شما بدان معنی نیست که وجود مبارک و کارنامه فعالیت سیاسی چند دهه جنابعالی را خدای نکرده ضرب در صفر کرده باشم.
جناب دوشوکی بنده در کامنت قبلی گفته ام " تا جائیکه بنده مطلع هستم، دیگر دوستان بلوچ با شما هم نظر نیستند". حال اینکه شما چگونه چنین برداشتی کرده اید که گویا دوستان...

بلوچ به من گفته اند؟! را حقیقتاً باید از خودتان بپرسید. چون بسیاری از فعالین ملی و مذهبی بلوچستان، تمامی گرفتاریها را از حاکمیت مرکزگرای ایرانی و فراموش کردن سایر ملیتها می دانند و هرگز به تریبونهای حقگو و ندای مظلومیت اهل سنت " تکفیری" نمی گویند.
چون از نگاه سایر روشنفکران ملیتها و مذاهب ایران، تکفیری تر از رژیم کنونی ولایت فقیه و پان ایرانیسم شاهی ـ شیعی پانصد ساله نداریم.
و اما در پاسخ به بخش دیگر، همچنان که مطلع هستید، همیشه برای نقد یک نوشته یا انتقاد از مصاحبه تلویزیونی یک شخص، لازم نیست از کودکی تا به امروز او یا تمامی کتابها، نوشته ها و آثارش را مطالعه کنیم تا به کُنه ذات و شخصیت و یا عقاید مختلف او در ادوار متفاوت پی ببریم.
چرا که در برخی موارد با کمترین ماتریال موجود میشود به بدیهیات و مصادیق واقعی دست یافت.
چرا که، کم نبوده اند صالحانی که وسوسه دنیا به قول شما آنها را به سمت "مزدوری و پول ناپاک" سوق داده و در مقابل نیز هستند کسانی که با تغییرات بنیادین در شخصیت و عقاید خود از دوستی با ظالمان و دیکتاتورها دست برداشته و به میان عامه مردم باز گشته اند و الان از پیشگامان مبارزه هستند.
به قول ما کُردها " نان آنست که امروز در خوان(سفره) است.
الحمدلله با کمبود وقت هم برای مطالعه روبه رو نیستم و بعد از امرار معاش روزانه، فرصت کافی و وافی برای مطالعه و یادگیری دارم، اما از جنابعالی و سایر دوستان چه پنهان، هر مطلبی هم ارزش خواندن و صرف کردن وقت ندارد. فی المثل کتاب بحارالانوار باقر مجلسی یا رساله خمینی ارزش خواندن ندارند و باید سرتیتروار بدان نتیجه برسیم که ما مانند آنها بیکار نیستیم تا خزعبلات تحویل جامعه بدهیم.
با احترام