Skip to main content

kiri سومری، بینی : برابر qını

kiri سومری، بینی : برابر qını
آ. ائلیار

*« yandı-qındı»(علامت دماغ سوخته)، و kiri (بینی) سومری:
----
kiri سومری، بینی : برابر qını ترکی، بینی
qını و qını-qını

واژه ی qını؛ قبل از پرداختن به آن، اول به قصه چند واژه توجه کنیم:

yan-dıq : سوختیم. به معنی yanmış : "سوخته " .
yandı : سوخت. yandı-yandı سوخته-سوخته ( نام حرکتی ست) « دل سوختگیِ » طرف مقابل را نشان اش دادن.
« عمداً دل کسی را سوزاندن»
yandı-yandı eləmək سوزاندن دل طرف مقابل، با حرکت خود.
yan-dıq vermək سوخته نشان دادن ( دل طرف مقابل با حرکت خود. یا سوزاندن دل طرف مقابل با سخن و رفتار خود): «سوزاندن دل دیگری»
*
!Yandı-yandı eləyir : دلم را می سوزاند، (منظور عمداً). با «حرکت» خود. حرکت را در پایین توضیح میدهم.
!Yandıq verir : دلم را می سوزاند ، ( منظور عمداً). با حرکت مخصوص.

حرکت yandıq یا yandı-qındı یا qını-qını

شخص انگشت خود را « چند بار روی دفاغ خود زده» و به طرف مقابل لبخند میزند.
او با این حرکت به دیگری میگوید « دماغ سوخته میخریم». با اصطلاحات:
yandı-qındı eləyir
یا
(yandıq verir (deyir
یا
(qını-qını eləyir( deyir
به معنی اینکه: او انگشت خود را روی بینی اش زده به دماغ سوختگی من می خندد.
*
اما معنی qını چیست؟ معلوم است « دماغ». ولی در ترکی دماغ را burun گوییم؛ پس این qını از کجا آمده است؟
واژه qın به معنی بینی به «ادبیات کودک و شفاهی» تعلق دارد. «حرکت« yandı-qındı»(علامت دماغ سوخته) نیز مخصوص کودکان است. دماغ سوخته در ترکی آذربایجان acı qını ; acı qıcıq ; na-nıq ; buyri ; ala; yandı-qındı گفته می شود. منبع فرهنگ بهزادی.
*
دماغ burun در سومری kiri گفته شده:
kiri [NOSE] wr. kiri3 "nose" Akk. appu
با تغییر یافتن k به q که در ترکی مرسوم است، و r به n کلمه پدید آمده:
ki-ri , qi-ni

چگونه r به n تبدیل شده ؟

yazar=yazan ( نویسنده)
n=r
aça-r=aça-n ( آچار)
n=r
به عبارت دیگر:
yana-r ( فروزان)
yana-n( فروزان)
یعنی: صدای r به n هم تبدیل می شود.
و kiri به qını
از قرار معلوم، به احتمال زیاد، برای پیدایش واژه qını چنین حادثه ای رخداده است.

**
--عید مبارک
ترکی:
Bayramınız mobarək
Bayramınız uğurlu olsun
سومری:
šag4 hul2 zag-mu
ürək xoş, yeni il
Happy New Year
لغات:
šag [HEART] wr. šag4; ša; ša3-ab "inner body; heart; in, inside" Akk. libbu
hul [REJOICE] wr. hul2; hu-ul "joy, rejoicing; to rejoice" Akk. hidûtu
mu [YEAR] wr. mu "year" Akk. šattu
zagmuk [NEW YEAR] wr. zag-mu "new year; beginning of a cycle?" Akk. zagmukku

**
Ağırlığım, uğurluğum
در آذربایجان:
--- پدر و مادر کودکان را به اجرای این رسم تشویق میکنند:
در چهارشنبه ی آخر سال، صبح زود، بچه ها هنگام پرش از روی جوی آب، میگویند:
!Ağırlığım, uğurluğum, tökül bu suyun üstünə
منظور : «وقار و سعادتم جاری باد! »
« با وقار و سعادتمند باشم».
وقار و سعادتم جاری باد. همیشه با وقار و سعادتمند باشم.
واژه به واژه:
« سنگینی من ( توان و وقارم) ، سعادتم ، بر روی این آب بریزد( منظور با آب جاری شود، به آینده من.»
کوتاه و به قول معروف « خوشبخت و سعادتمند باشم».

زیبایی این رسم، در بیان جمله ای ست که: در آن « وقار و سنگینی و سعادت کودک» را با « روانی آب» پیوند میزند، و به آینده و آرزو وصل میکند.
«زاویه نگاه حسی» به پدیده ها و اشیا، و چگونگی بیانِ « آرزوی سعادنمندی» در مقایسه با دیگر زبانها، ویژگی خاص خود را دارد، که بسیار قابل توجه است.

---** دلباختگی sevgi
love
šag4 ki aĝ2-zu-u3 ud he2 -em-su3-re6-e
Sevginiz davamlı olsun
May your love be lasting
--
za.e ki-AĜ2-gu10
"you are my beloved"
Sən mənim sevgilimsən"

.It would be pronounced, ze ki angu, where ang is as in English bong or dong
منبع:
Sumerian Lexicon
John A. Halloran
http://www.sumerian.org/
59...Sumerian Questions
--
lu; -lı; -li- در آخر اسامی ترکی که به عنوان وند میایند برابر همان lu در سومری ست. به معنی شخص یا آدم. ( مرد یا زن).
* جمله:
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires

(šà-gi8[IGI]-guru6/7: a voluntary offering ('heart' + 'eyes' + 'to shine, be bright; grain heap
.anta [UPPER] wr. an-ta "upper"
.(gaba-gi4: opponent; opposition ('rival' + 'to besiege
این قسمت ادامه دارد.