Skip to main content

جناب محسن کردی سلام؛

جناب محسن کردی سلام؛
بهنام چنگائی
عنوان مقاله:
کودنی شیخ و شاه ...

جناب محسن کردی سلام؛
نوشته اید:
مشکل شماها اینه که هنوز تو سال 57 بسر میبرید!
پیش از همه از شما می خواهم نام مرا درست بنویسید. اما اینکه بگفته ی شما من و ما و... در گذشته ها مانده و شناخت درست تاریخی و جامعه شناسانه از ((ضرورت زمانه به الزام قلدری)) " رضامیرپنج " ندارم، " نداریم" خوب چکارش می شود کرد؛ اینهم در نوع خود دیدگاهی ست.

اما پیرامون پیاده نکردن دمکراسی مورد نظر شما، که جامعه ی آنروزگاران و فرهنگ رضاقلدر استعداد هضم اش را در مردم با زبان خوش نمی دید، مگر به وسیله ی زور! آری می توان به نکاتی اشاره کرد که مهمترین محور دمکراسی چیست، و پیش از همه معنی عینی و بازتاب عملی آن در روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی چگونه می بایست باشد که وجودنداشته است.

دمکراسی ابزار و اهرم اراده و اداره سیاسی ـ اقتصادی کلان، فراگروهی، فرامذهبی، فراسازمانی و فراایدئولوژیک، اجتماعی و

در یک واژه مردمسالاری می باشد.
و دلیل بکارگرفتن و دستآویز دمکراسی! جز در راستای تامین و تضمین منافع یکسان و همگانی نیست که آن نیز برای پیشبرد درستش می بایست مستقیما زیر نظر و عمل دخالتگری سرراست مردم قرارداشته باشد وگرنه چنین که آشکار است توسط ریاکاران مذهبی کنونی و یا بسان قلدران پهلوی و باندهای شان در گذشته ربوده می شود که شده است.

اما من گفتم دمکراسی دو چهره دارد: دمکراسی سیاسی و دمکراسی اقتصادی!

اگر دمکراسی سیاسی به معنی مردمسالاری پذیرفته شود، که شده و عمری چندهزارساله دارد! آنگاه الزام و ضرورت روی دیگر آن یعنی دمکراسی اقتصادی ست تا بشود مردمان بیاری آن حق و فرصت زندگی سالم و مفید، و داشتن و یافتن کاراکتر و شخصیت کارا را برابرانه و تبعیض ستیزانه بیابند و میان خود مردم تفاهم و مسالمتجوئی " نوع انسانی" را شکوفا سازند. یا بگفته ی ما چپ ها و کمونیست ها طبقات اجتماعی می توانند با تقسیم بایسته و شایسته امکان مدیریت سیاسی اقتصادی زندگی و چگونگی کارکرد ساختار آنرا خود روشن و بمیل بهترشدنش آنرا برحسب نیاز پیوسته دگرگون کرده و کاراتر و مدرن تر سازند.
تقسیمی که: هرگز نباید بگذارد مشتی دارای بیمار و انگل بیکار، و گروهی نسل در نسل دم کلفت کرده ی مقتدر، بشکل بیمارگونه همیشه بتوانند خود را برتر از دیگران دیده و دست دزدیدن و غارتگری شان از محصول کارگران بازباشد و هی ببرند و مفت بخورند و به انباشت ثروت های نجومی و تسخیر دارائی های اجتماعی بیکران و بی هوده دست یازند! و براستی چرا؟ و سرآخرش هم می شود همین جوامع جهانی آشوبزده و نابرابر امروزی که در آن هرثانیه دو کودک تنها بخاطر گرسنگی می میرد. و نابرابری هولناک حوامع در ایران و جهان را چنین ضدانسانی و اخلاق گریز رقم زنند.
من با فرهنگ نوع انسانی همراهی و همگامی دارم و با خرد جمعی طبقاتی خوانائی دارم و برایش می نویسم.

در این راستای فرداساز، شاه و شیخ کاهل و دشمن ما می باشند. همین! باسپاس