Skip to main content

دوستان گرامی پیگیر این مقاله

دوستان گرامی پیگیر این مقاله
بهنام چنگائی
عنوان مقاله:
شیخ و شاه، برابر راه فردا

دوستان گرامی پیگیر این مقاله سلام؛

همانگونه که در مقاله بروشنی گفته ام، اینجا دعوا و گفتمان ما بر سر داشتن و نداشتن توانائی مدیریت "رضا پهلوی" نیست که دوست مان " لاچین" به آن اشاره کرده است؛ اگر چه همین را نیز ندارد. مخالفت ما سرنگونیخواهان بیشتر بر سر ساختار تبهکار، غارتگر و ضداراده مردمی ـ کارگری، و همزمان بر سر چهارچوب سنت کهنه و بیمار و انگلی هم هست که با زمانه ی ما که در "پی یافتن راه ها و داشتن چاره های خرد و اداره جمعی" می باشد هم هست، که رضای دوم و بساط لنجبار پدرانش هیچگونه همراستائی و سازگاری با خواست ما نداشته و ندارد. و البته در کوتاه ترین زمان سرنگونی رژیم مذهبی، مجلس موسسان فردا می باید کارنامه ی سیاه و خونین "خاندان پهلوی را نیز بسان ولائی" بگشاید و بدست دادخواهی در دادگاه عدالتجوی مردمی بسپارد.

ما قربانیان این دو شیوه زمامداری غارتگر، ستمکار، جدا از مردمی، ضدکارگری،

کشور داری خودسرانه، خودفریبی قلدرمآبانه، حکومت ریاکار فردی مذهبی، یا آن پادشاهی مفتخر به 2500 سال شاهنشاهی مسخره، پوچ و اتنیک ستیز، که از دل گندیده ی آن همان خمینی مکار، و جانیان پاسدار و غارتگران رنگین مذهبی و جاهطلبی زمینی ملایان و مکلایان جماعت اینچنین هولناک بیرون ریخت، که زندگی و هستی همه ی ما را ویران کرده است. آری ما دیگر و هرگز تن به این دو ساختار " بالا بلند الدنگ و نادان" نمی دهیم و اجازه به تکرار تاریخ را دهن کجی به دانش و تجربه ی خود دانسته و این مسخرگی را نمی خواهیم.

باید جسورانه و جستجوگر بر دل فردای تازه و دیگر زد؛ و داد بیداد شده ی شاهی و شیخی سرکوبشده را از کام تلاش های خودمدیریتی و طبقاتی خویش و برای همیشه بسود انسانیت بازپس ستاند؛ و به استقلال زبان دردِ نوع انسانی، اجتماعی و رنگین کمانی تن سپرد تا آنرا آموخت و بیاری اش زندگی بهتر را ساخت. همین!