Skip to main content

جناب لاچینی، از جدایی بحرین

جناب لاچینی، از جدایی بحرین
محسن کردی
عنوان مقاله:
در مورد جدایی بحرین

جناب لاچینی، از جدایی بحرین پرسیده بودید. هنگامی که خاک بحرین جدا میشد من تو پستو قایم شده بودم. هنگام اهدای 18 شهر قفقاز و شمال خراسان به روسها توسط سلطان صاحبقران هم بنده در خواب بودم.
برادر یا داری غرض ورزی میکنی.. که نکن عزیز درست نیست. یا از تاریخ فقط نصفش رو که به نفع اهدافت هست برای ما طرح میکنی که خب ما هم که از پشت کوه نیامدیم. بالاخره دوتا کتاب و روزنامه خوندیم. همانطور که خودت میدونی و خوندی، بحرین اگرچه مطابق هیچ عهدنامه ای از دست ایران خارج نشده بود اما در عمل از 100 سال قبل از آن در اختیار ایران نبود. نه مالیاتی از آن دیار وصول میشد و نه کادر اداری و نیروی نظامی و پلیس ایران در آن دیار حضور داشت که بگوییم بحرین در عمل جزو خاک ایران بوده. قدرتهای جهانی هم تمایلی به این که ایران بحرین را در اختیار داشته باشد نداشتند. درست مثل آن بود که عربستان سعودی ادعای مالکیت..ادامه

ادعای مالکیت بر جزیره قشم یا خارک را بکند. خب نه منطقی بود و نه شدنی. اما ایران به قول زنده یاد داریوش همایون از برگ مرده بحرین برای معامله با انگلیس استفاده کرد و جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را در اختیار گرفت. آن نیروهای ایرانی مورد ادعای شما که برای تصرف بحرین رفته بودند برای شمایی که در ارتش خدمت کرده اید میدانید که عمل شان اگرچه از سر میهن پرستی بوده اما تمرد محسوب میشده. ارتش حسینقلی خان و هرکی به هرکی نیست که! فردا یک تیپ سپاه پاسداران به کشور آذربایجان بخواهد حمله کند و 17 شهر قفقاز را بازپس بگیرد. مگر هر دیوانگی بنام وطن پرستی میتوان کرد؟ لذا اگرچه شاه زورش نرسید در مقابل قدرتهای بزرگ بحرین را پس بگیرد اما توانست آنچه را که اصلا در اختیار نداشت، یعنی سه جزیره را بدست بیاورد و آفرین به سیاست او و خاک بر سر هرچه آخوند نفهم که کاری کردند که تو ترک امروز بخواهی ایران را ترک کنی.