Skip to main content

جناب سازاخ,

جناب سازاخ,
Anonymous

جناب سازاخ,
ممنون از توجه و زحمت پاسخ. سال ها پیش به شعر زیبائی برخوردم که متاسفانه قادر به یافتن مجدد آن نشده ام. داستان دوری مجنون از لیلی و راه سنگلاخ درازی که در پیش بود. در پایان شعر, مجنون خطاب به راه میگوید:

بیگانه نیستی تو و, بیگانه نیستم,
چون سر بر آستانه لیلی نهاده ای
ای راه پر نشیب, ترا نیز عاشقم .

پس از سالها خواندن کامنت های مکرر روزانه شما باید بگویم که "بیگانه نیستی تو و بیگانه نیستم". اگر منظور و مقصد ما رسیدن به لیلی سعادت بشر است به گمان من - بعد از سال ها خواندن کامنت ها - این راه که میرویم - ببخشید - به ترکستان است, باز هم با طلب بخشش مجدد, چون شعر ترکی معادل آنرا نمیدانم. یعنی اکثر کامنت های اتنیکی, حمله ترک به فارس و فارس به ترک است و یا بر عکس. و چهارده سال است که این جریان هرروز تکرار میشود به حدی که شخصی مقاله ای در باره جمهوری خواهان مینویسد و شخص

دیگری رفلکسی آنرا به "ترک و عرب و کرد و بلوچ" وصل میکند. و این البته به شرطی ست که همه این ها انسان های معتقد حقیقی باشند و اگر کسی چنین باوری دارد حاضرم بهشت بسیار مرغوبی را با قیمت بسیار نازل به آنها بفروشم.