Skip to main content

در کامنت قبلی, خطاب به جناب

در کامنت قبلی, خطاب به جناب
Anonymous
عنوان مقاله:
بهشت بسیار مرغوب

در کامنت قبلی, کوشیدم تا جامه فارسی بر اندام یک ضرب المثل آمریکایی بپوشانم که "اگر کسی چنان ساده لوح است که این مطلب را باور کند, حاضرم پل ژرژ واشنگتن در نیو یورک را به او بفروشم"؛ نتیجتا "اگر کسانی چنین باوری دارند, حاضرم بهشت بسیار مرغوبی با قیمت بسیار نازل را به آنها بفروشم".

پس از کمی تأمل و تفکر, گمان دارم تیری نه چندان دور به هدف زده ام؛
به ما شیعه های ترک و فارس و غیره آموخته اند که مثلا "حب علی" برای رسیدن به بهشت کافی ست و یا زیارت قبر فلان امام و امامزاده "در روز قیامت استخوان را سبک میکند" و غیره, و بسیاری از ما به سادگی به این ها معتقدیم. بنا بر این با این سابقه عجیب نیست که عده ای از ما, از روی احساسات و بدون توجه به شرایط تاریخی و زمانی و مکانی و مصلحتی, و در میان آتش و خون ناحیه, باور کنیم که "حق تعیین سرنوشت" که مطمئنا از جانب واعظین غیر متعظ

جهانی و مسئول بسیاری از مشکلات ما هم پشتیبانی میشود راه نجات ماست. و این البته پس از سه چهار هزار سال همزیستی مسالمت آمیز و اختلاط ها و امتزاج های ما میباشد. اگر ما واقعا قادر بوده ایم که قرن ها آن بهشت موعود را باور کنیم آیا بعید است که عده ای از ما چنین بهشت موعودی را هم - بدون توجه به شرایط تاریخی و زمانی و مکانی و مصلحتی - باور کنیم؟ این باور من است حتی "اگر که در پی ام افتد ز خلق انجمنی".