Skip to main content

آقای محققی با سلام،

آقای محققی با سلام،
سعیدرضا
عنوان مقاله:
ساکنان قدیمی این خانه نه تغیر نسل می بینند و نه تغیر زمان!

آقای محققی با سلام،
در ابتدا خوشحالی خود را از اینکه شما نیز چون من و ما به معضل تشتت مفرط در بین نیروهای آزادیخواه و برابری طلب توجه کافی دارید، پنهان نمیکنم.
ما نوشتیم که
 "به جرات میتوان گفت که یکی از اساسی ترین ضعف های مبارزات آزادیخواهانه و  دموکراسی طلبانه مردم ایران در دهه های گذشته عدم وجود یک تشکیلات  فراگیر و تشتتی مزمن در صفوف نیروهای مبارز مردمی در برابر انسجام نسبی نیروهای ضد مردمی بوده است. تلاش بی وقفه استبداد حاکم بر ایران برای تفرقه اندازی و ماهی گیری دراردوی نیروهای مبارز و دمکرات چنان بارز است که نیازی به توضیح ندارد. آنان بهتر ازما رمز موفقیت را که امام جنایتکارشان وحدت کلمه نامید دریافته اند وبخوبی و با تمامی امکاناتشان آنتی تز وحدت را که تفرقه باشد به میان طیفهای مختلف نیروهای مبارز  برده اند و سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را سالهاست درعمل اجرا میکنند."

تا اینجای کار با هم همدل و هم نظریم.
هدف من و ما در مبارزه فقط و فقط سرنگونی رژیم جهل و جنایت، بدون داشتن تصویری روشن از رژیم جایگزین و نتایج این سرنگونی برای توده های میلیونی نبوده و اندیشه ما بر مبنای "چو فردا رسد فکر فردا کنیم" عمل نمیکند.
به خاطر دارید که در سالهای منتهی به قیام بهمن ۵۷ همه در رفتن شاه هم رای و هم نظر بودیم، ولی بر سر آنچه خواهد آمد دیدگاه روشنی در جامعه وجود نداشت، اگر هم بود در حد بحثهای محفلی بود و در سطح اجتماع تبلیغ لازم انجام نشده بود. خمینی با استفاده از همین خلاء، شعار جمهوری اسلامی را به انقلاب تزریق و هم تراز استقلال و ازادی مطرح نمود.فقط وقتی خمینی صحبت از "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" نمود تازه در بین روشنفکران جامعه این پرسش مطرح شد که ما در کجای جهان ایستاده ایم.
آیا به نظر شما صحیح تر این نیست که در ابتدا نیروهای آزادیخواه و برابری طلب از طیفهای مختلف چپ سوسیالیستی، چپ غیر سوسیالیستی و نیروهای اتنیکی در پی ایجاد جبهه ای فراگیر و ملی بر ضد دیکتاتوری باشند و سپس بعنوان جبهه ای شفاف با ثقل کافی، در پی تعامل با سایر نیرو ها با تفکرات و برنامه های دیگر برایند، تا از هرز رفتن نیرو ها در مسیر مبارزه با تضاد اصلی که همان استبداد حاکم است، جلوگیری گردد.
سلطنت طلبان و شاه الهی ها اصولا نیروهای آزادیخواه و برابری طلب از نوع من و شما را قبول نداشته و ما را عاملان انقلاب ۵۷ و نابودی سلطنت میدانند و مرزبندی سختی در برابر ما دارند، نزدیکی به آنها بدون داشتن ثقل کافی، هدر کردن وقت و انرژی و آب در هاون کوبیدن است.
شما به درستی می نویسید که وظیفه ما "دیدن دیگر نیروهای اجتماعیست که مثل ما فکر نمی کنند .اما خواهان مبارزه برای آزادی و دمکراسی می باشند". آیا واقعا بر این باورید که اهداف سلطنت طلبان و شاه الهی ها آزادی و دمکراسی برای توده های زحمتکش و رنجدیده ایرانی است؟
آقای محققی من و ما دگم های خانه های تیمی را حمل نمی کنیم، چرا که اصولا در آن خانه ها نبودیم، بلکه از یکسری پرنسیپ ها و مرزهایی دفاع میکنیم که حد فاصل نیروی ازادیخواه و برابری طلب با دیگرانی است که اهداف دیگری دارند. من مخالف فعالیت نیروهای سلطنت طلب نیستم حتی با فعالیت نیروهای تجزیه طلب هم مشکلی ندارم و معتقدم در فردای ایران، همه حق دارند نظرات خود را در فضایی خالی از شانتاژ تبلیغ کنند و تصمیم نهایی با مردم ایران است، ولی با سلطنت طلبان و تجزیه طلبان مرزبندی مشخصی دارم و نمیتوانم چشم ها را بر هم بگذارم و بگویم "انشالله گربه است."
به نظر من وظیفه لحظه من و ما، نشاندن درخت دوستی در بین دوستان است تا کام دل ببار آرد و البته کندن نهال دشمنی بی مورد است تا رنج بیشماری پیش نیاورد.

باید یکی شویم، اینان هراسشان ز یگانگی ماست