Skip to main content

محسن عزیز، واژه بیعت کردن از

محسن عزیز، واژه بیعت کردن از
سازاخ

محسن عزیز، واژه بیعت کردن از رضا پهلوی، تخیلات آدمی را برمی گرداند به دوران بنی امیه و خلفای راشدین، در دنیای مدرن امروز مساله ائی بنام حزب فقط حزب الله و یا حرف، حرف شاه است دیگر مفهومی ندارد، چون امروز همه جوانان یک رهبرند، نسل جوان گوسفند نیست که به چوپان نیاز داشته باشد، نسل جوان امروز صدتا شازده را رو انگشت کوچکه اشان می چرخانند، دنیا، دنیای دیجیال است، دنیای بله قربان علاحضرتا دیگر خاصیتش را از دست داده. بجای همه اینها باید تصور کنید که اگر انقلاب نشده بود، الان کی چکاره بود؟
٭ قرائتی با موتور گازی تو خانه ها برای زنها روضه می خواند.
٭ اهنگران مثل آقاسی ا
آهنگهای دزفولی می خوند.
٭ محسن رضایی در لرستان گوسفند می چراند.
٭ محسن رفیق دوست دستمال یزدی بگردن تو میدان طاهری هندوانه می فروخت.

٭ شمخانی در ابادان دکه فلافلی داشت سیگار وینستون چهار خط هم قاچاقی می فروخت.
٭ احمد خاتمی در ترمینال جنوب برای اتوبوسهای خالی با فریاد مسافر جور می کرد، شبها هم آنجا نگهبانی می داد.
٭ محمد خاتمی هم دبیر فقه در دبیرستانها بود.
ناطق نوری هم با پارتی بازی دفتر ازدواج و طلاق بازکرده بود.
٭ سردار جعفری تو شهرشون دیپلم گرفته بود آمده بود خانه فامیلشان تهران دنبال کار می گشت.
علم الهدی متولی یکی از امامزاده های روستای علی اباد بالا در ممسنی بود.
٭ جنتی در قبرسون دعانویسی می کرد.
٭ شاهرودی در یکی از امامزاده های نجف یا خانقین سر قبور مسلمین قران می خواند.
٭ برادران لاریجانی در شهرهای مختلف عراق در ادارات مختلف برای مردم کار چاق کنی می کردند.
٭ احمدی نژاد در لاله زار جلوی تئاتر نصر با فریاد برنامه امشب تئاتر و با فریاد تبلیغ می کرد.
٭ ولایتی هم امپول زن محله شان بود با کیف مربوطه می رفت خانه ها امپول می زد.
٭ حسن روحانی هم به شغل شریف چوپانی اش در بجنورد و آشخانه ادامه می داد و پنجشنبه بعد از ظهر هم در قبرستانها قرآن خوانی می کرد.
٭ بقیه هم دیگه خودتان حدس بزنید الان چکاره بودند.