Skip to main content

دوستان... خوشبختی ما از انشاء

دوستان... خوشبختی ما از انشاء
lachin

دوستان... خوشبختی ما از انشاء های آقای تبریزی نه تنها با انترناسیونالیسم اشنا می شویم بلکه درس (( پارسی )) هم یاد میگیریم..
همچنان که نوشته اند...((واژه های پارسی که به جای واژه های ناپارسی در این نوشتار به کار برده شده اند:

(آوند = ظرف) (اُشکوب = طبقه) (بُنین = اصلی) (تنخواه = اقتصاد) (تندیس = مجسمه) (جام = کاسه) (جهانخوار = امپریالیست) (جهانخواری = امپریالیسم) (دستمایه = مواد اولیه) (دهداری = فئودالیسم) (زرسالار = بورژوا) (زرسالاری = بورژوازی) (ساختار = سیستم، نظام) (شهریگری = تمدن) (فراوری = تولید) (گردیز = مصالح ساختمانی مانند سنگ، گچ، آهک) (والادگر = آرشیتکت، بنا، معمار) (ورنام = اسم مستعار، لقب) (همایش = اجتماع، جامعه) (همایش اُشکوبی = جامعه طبقاتی).
سوال من از ایشان این است که چندین بار گفته اند که زبان فقط یک وسیله ارتباطی است. من معنی (( اقتصاد )) را می دانم ولی ( تنخواه)

دیگر چه معقوله ای است. ایشان هم مثل صاحبان زبان و فرهنگ ( فارسی دری ) میخواهند , از این زبان بی قاعده , برای خودشان یک معقوله دیگری ایجاد بکنند. همه با کلمات , آرشیتکت, بنّا, معمار آشنا هستیم ولی چرا این اقایان خود را به زحمت انداخته و از کلمه کاملآ غلط ( والادگر ) استفاده میکنند, نمی دانیم. یکی از مسخره ترین کلمه ای که این آقایان برای (( کراوات )) استفاده میکنند ( دراز آویز زینتی) است . جهان تک میهنی بعضی ها درست مثل ادبیّات سیاسی ( من در آوردی ) است...