Skip to main content

آقای همنشین بهار که گوئی از

آقای همنشین بهار که گوئی از
Anonymous

آقای همنشین بهار که گوئی از صدای خودش خوشش میآید، هر از گاهی ویدئوئی در صفحه ایرانگلوبال قرار میدهد! در صورتیکه همین حرفها را میتوان بصورت یک مقاله ساده و کوتاه نوشت. دیگر نه احتیاجی به ضبط صدا، نه احتیاجی به ویدئو، نه احتیاجی به باز پخش آن، و نه احتیاجی به شنیدن آن است. ایشان که با صدای کمی مغموم و مظلوم مآبانه "سینه ای" حرف میزند، در واقع درعالم آوانگاری صدا در سه بخش،( ناحیه سر، ناحیه دماغ، ناحیه سینه) ردیف بندی میشود. او که برای خوشایند و جلب توجه خواننده با صدای مذکور تکلم میکند در کمال تعجب بخشی از مقاله را به دلیل نامعلوم از مطلب اصلی جدا کرده، همین بخش را با صدای گاهی تو دماغی، گاهی سینه ای در آخر ویدئو می آورد. طبیعی است چنین کاری خواننده و شنونده را به تعجب وا میدارد! هر کس ازخود میپرسد سطرهائی که خواننده به آسانی میتواند در مقاله بخواند، برای چه از مقاله جدا کرده آنرا

در ویدئو حرف میزند؟ آنهم کمی مانده به آخر ویدئو. ایشان مثل بعضی از روزنامه نویسهای باصطلاح ماهر، چیزی را که قصد دارد بطور ضمنی بگوید، در یک چهارم باقی مانده مطلب، یعنی کمی مانده به آخر جای میدهد، زیرا بخوبی میداند، که نزدیک به نود درصد کسانیکه چنین ویدئوها را گوش میدهند چند ثانیه بیشتر برای اینکار صرف وقت نمیکنند. در ضمن قطعه موسیقی "دانوب آبی" یوهان اشتراوس!، چه ربطی به ناصر الدین شاه قاجار دارد؟ حرفهای ایشان گفته های آقای "داریوش آشوری" را به خاطر می آورد. در یک مناظره تلویزیونی به آقای محمود فلکی میگفت؛ نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی برایش سخت است. بفرما اینهم نابغه جامعه ایرانی! کسیکه ادعایش گوش فلک را کر میکند!
آقای همنشین بهار بعنوان یک روشنفکر سیاسی نزدیک چهل سال است در اروپا زندگی میکند، هنوز هم که هنوز است مثل آقای ناصر کرمی قادر به تلفظ صحیح کلمات آلمانی نیست، در ویدئو مدام از شنودگان بخاطرعدم تلفظ صحیح اسامی آلمانی طلب پوزش میکند! اما کسیکه از تاریخ بحث میکند، لازم است با اسناد و مدارک و منابع معتبر صحبت کند. حوادث تاریخ خیال پردازی نیست، هر که، هر چه دلش خواست بگوید! ایشان در کمی مانده به آخر ویدئو میگوید؛( ناصرالدین شاه در سال 1873 به وین رفت. گویا یگ گروه موسیقی نظامی نتوانسته بود سرود ملی ایران را پیدا کنند.. جای اون مارش دیگری سروده شد..!) پایان نقل قول! خب ایشان که از حوادت تاریخی خبر دارد، و از آن صحبت میکند، لطفا بفرمایند در کجا و در کدام کتاب و یا اسناد، این گفته ها موجود است؟ خودش که شخصا در آنجا حضور نداشت؟ پس وقتیکه از وقایع تاریخی چند صد سال پیش صحبت میکند. حتما از روی منابع معتبر حرف میزند. و از آن خبر مؤثق دارد! اگر چنین است لطفا اسم کتاب، همچنین شماره صحفه و محل منابع آن کتاب را برای مطالعه و آگاهی خوانندگان معرفی کند. تا هم جامعه از حوادث تاریخی آگاه شود و هم درستی حرفهایشان تصدیق گردد. تا خدای نکرده دراذهان مردم چنین مشتبه نشود بجای اسناد مستدل تاریخی، تخیلات و روایت شخصی خویش را تحویل مردم میدهد! زیرا رفتار و گفتار افراد برای مردم مهم است. کسانیکه مثل سرکردگان رژیم آخوندی وهمییات و دروغ تحویل مردم میدهند، عملکرد چنین عناصری در چشم مردم بمثابه فقر فرهنگی...