سالام ـ ساده نباشید،جناب چنگائی وجناب سعیدرضا ی عزیز.
انقلاب آدامس،یایک شکلات کوچولونیست که بدزدی وبعدا یواشکی نوش جان کنی،
هرتفکری، پیشنه وزیرساخت های خودرادارد.نیروها واحزابی که ازتفکرقوی بازیرساخت های استواربی بهره هستند،باید باسنگرگرفتن دردانشگاه ودرادارات مشغول باشند،باید باشعاردادن وسرودخواندن مشغول باشند،تادیگرنیروهای قدرتمند
قدرت اداری وکارسازرابتصرف خودومدیران خبره خوددرآورد.
تشکیلاتهایی که نتوانند سازمانگری خودرا باآرمانهای مستحکم بمیدان آیند،جای هیچ گونه گله ندارند.
منشورمدیریتی وآرمانی ضعیف خودبخود ایزوله و بتوسط قدرت های استوارشده یاقانع به تبعیت گشته ویا بشکلی کنارگذاشته میشوند.
یادم می آید،شرکتی که من درآن کارمیکردم،یک شرکت خصوصی وسرتاسری درایران ومدیرانش بانظارت دولت اداره میشد.
پس ازانقلاب تصمیم گرفتیم شرکت راشورایی مدیریت کنیم،
شرکت ماسه شعبه بزرگ درتهران بامدیریت
یک مدیرعامل وهئیت مدیره مدیریت میشد، مدیرعاملش یک فرقه ایی باگرایش توده ایی،ومردی بسیارمدیرمدبر ودانشمندی درکارش بود.
پس ازانقلاب بیرونش کردند،یک مدیری ازنهضت آزادی جایگزینش کردند.ولی ماتصمیم گرفتیم،که شرکت شورایی مدیریت شود.
مدیرجدیدنیزفردی محترم ومدبی بود،
دریکی ازشعبه های تهران درانتخابات من رای اول راآوردم،
قرارگذاشتند ،نمایندگان شعبات تهران باهمیاری مدیرعامل مدیریت شرکت راباهم اداره کنند،
درهمان جلسه اول ،تصمیم میگیرند،شوراجلسه بگذارد،بمن هنگام جلسه اطلاع دادند،تابه جلسه روم،شعبه مابا اداره مرکزی حدودسه ربع ساعت فاصله داشت،وقتی رسیدم دیدم جسله تمام شده است،
اصلا نفهمیدم چه چیزی درجلسه مطرح شده چرایک ساعته جلسه تمام شده است.
بعدازمقداری دادوبیدادکردن به شعبه خودبرگشتم، جلسه شورامدیریت همان یک جلسه بود،ودیگرجلسه ایی تشکیل نشد،
بحران مدیریتی پشت سرهم اتفاق می افتاد،مدیران عوض میشدند.تااینکه کلا درمدیریت کشورباسرکوب آرامش ایجادشد،این نمونه مدیریت چپ های ایران دراوایل انقلاب بود،
نمونه دوم ،فروپاشی شوروی وتشکیل دولت های مختلف ،،
مرحوم ابوالفضل ائلچی بگ درآزربایجان شمالی سرکارآمد،هرچندکه یکی ازدلسوزترین ،ملی ترین ،محترمترین فردی بود،که آزربایجان درخوددیده است. ولی باشعار وبابی تدبیری،باتوهم ،باخیالات بدون علم ومنطق کم مانده بودکل آزربایجان رابباددهد،ارمنستان یک سوم آزربایجان شمالی راتصرف
کرد،علی اکرام ادعای تالش مغان کرد،
اگرحیدرعلیف واردمیدان نشده بود،وضع آزربایجان ازلحاظ جغرافیایی واقعا خطرناک میشد.
این علیف بود،که تجربه دولتی وعقربه مدیریتی داشت،وتوانست آزربایجان راازشرارمنستان وعلی اکرام نجات دهد.
باورکنید،اگرهمین الان هم حکومت رابه توده ایی وفدایی ،مجاهددهند.بازهم بخاطر بی سازمانی درمدیریت،درمنشور منسجم اداری،تشکیلاتی عاجزخواهندماند،مگراینکه منشوروبرنامه مشخصی ازقبل درتصرف ومدیریت اداری داشته باشد،والا همانطورکه حکومت بالفافه اسلامی ولی پان فارس وپان ایرانیست درعمل قدرت راگرفت وچهل سال است،همچون شاه ولی باسیاست ترازآنها شراکتی باغرب میخورند،این تشکیلات هانیزبه همان سرنوشت گرفتارخواهندشد.
همانطورکه مادورو درونزیولا گرفتاربی آرمانی وبی عقلانیت درعصرمدرنیسم شده ،فدایی وتوده ایی نیزبدان گرفتارخواهدشد، همانطورکه مرسی باخودمحوری درمصرنخواست ازدیگرگروه هااستفاده وشرکت درمدیریت سیاسی کند،گرفتارشد،گروه های سیاسی ماهم گرفتارخواهندشد،
چون پایه وتفکرمنسجم وهمه گیری درعصرمدرنیسم بانگاه های دیگران فکرنمیکنند.
جمهوری اسلامی نیز،تنهاباتکیه بردلارهای نفتی همچون پالانی ها مست این تفکرهستند،که روزی گرفتاراین تفکرمتحجرانه خودخواهندشد.اگراشتباه جمله ایی شده ببخشید،چون خسته بودم دوباره خوانی نکردم.