Skip to main content

گاهی فکر میکنم محتویات کامنت

گاهی فکر میکنم محتویات کامنت
Anonymous
عنوان مقاله:
"خدا! کشتی آنجا که خواهد برد" ؟

گاهی فکر میکنم محتویات کامنت های اتنیکی ایران گلوبال, هرچه پیش تر میرویم جنبه تفریح و سرگرمی پیدا میکنند تا بحث و گفتگوی جدی, زیرا احتمالا اکثر مشرکین میدانند که این حرف ها پشتوانه عملی ندارد. به نظر من این ها گفتگوی کسانی ست که از ته دره به اوضاع می نگرند و اگر روی تپه بودند و افق دید وسیع تری داشتند چیز دیگری می دیدند.
تاریخ ایران کنونی از صفویه شروع میشود و در تمام این دوران کم و بیش ترک ها حافظ ایران بوده و با دشمنان در افتاده اند. متاسفانه اکثرا از اواسط دوران قاجار و تا جمهوری اسلامی, ایران مرده ای بوده است که با شمعک روس انگلیس و اخیرا آمریکا سر پا نگه داشته شده است و اگر یکی از این دو سه نیرو نبود سر نوشت ایران نامعلوم بود. سابقا هرگاه ایران به سوی ضعف و پریشانی میرفت اسماعیلی و عباسی و نادری و کریمی و محمد خانی ظهور می کرد و اگر نبود, آرزوی "کاشکی اسکندری پیدا شود"

بود. در اواخر, زمانی که ملت فرصتی می یافت جنبش مشروطه بود و دفاع در برابر صدام که در آن مثلا "..حماسه لشکر عاشورای 110 اردبیل در آزادی خرمشهر را نسل حماسه آفرین خواهند نوشت. lachin" بود. گاهی هم فکر میکنم که خدمت بزرگ جناب توکلی در اینست که درمانگاهی گشوده اند که مستان افراطی, نعره ای مستانه در کار عالم کنند تا اگر عمری بود تماشای اثر نمایند, و اظهار حیاتی هم نموده باشند و گرنه "خدا! کشتی آنجا که خواهد برد - اگر ناخدا جامه بر تن درد" نمیدانم.

ضمنا جناب توکلی, گمان میکنم منظور, نازنین خانم, همسر وزیر دفاع سابق کانادا باشد که در کانادا ساکنند, مگر آنکه ابوی و یا مردی از بستگان, ایمیل را فرستاده باشد.