Skip to main content

دنیز افندی! نیز مثل

دنیز افندی! نیز مثل
Anonymous

دنیز افندی! نیز مثل پانفارسهای تمرکز گرا و تمامیت خواه که گوئی سرزمین موسوم به ممالک محروسه ایران ملک شخصی شان است! فلسفه نخواند فلسفه بافی میکند! با اینکه خود بخوبی میداند که علت شکست و عدم ناتوانی سازمانهای چپ و راست از اکثریت و حزب توده گرفته تا باندهای مافیائی راسیستهای افراطی، خرده ریزه های سلطنتی، تا باند سازمان مرحوم رجوی صلوات الله علیه وصلم، نه از میمنت چاه مبارک جمکران و نه بحول امداد های غیبی تبارک بلکه علت اصلی شکست تمام این جریانات در مقابل رژیم سفاک تهران عدم شرکت گسترده مردم آزربایجان در این جریانات است. علت آن نیز انکارهویت ملی، انکار حقوق زبانی، حقوق ملی مدنی، انکارحقوق فرهنگی ـ اقتصادی، مخصوصا انکار حقوق آزادیهای سیاسی و حق تعیین سرنوشت این ملت از طرف آنان است. بنا بر تجربه تاریخی صد سال گذشته بدون شرکت مردم آزربایجان در مبارزات علیه رژیمهای دیکتاتور

اعم از رژیم پهلوی معدوم، تا رژیم خونخونخوار اسلامی تهران، در واقع اپوزیسیون فارسگرا و فارس محور، قادر به هیچگونه تغییرات سیاسی در ایران نخواهد بود. بنا به تجربه چهل سال است که همگان شاهد چنین اوضاعی درجنهم ایران هستیم. از چهل سال پیش همین آقایان میخواستند رژیم دیکتاتور اسلامی را به ظن خودشان اصلاح کنند. چه شد؟ اصلاح شد؟ مگر اصلاح، و یا بر اندازی یک رژیم دیکتاتور که پشتش دول امپریالیستی ایستاده اند، به همین آسانی است؟ اینان فکر میکردند که سیستم استبدادی رژیم مافیائی تهران مثل ریش و پشم گوسفند است با یک ماشین تراش میتوان اصلاحش کرد! اما دیدند نه! قضیه اینطوری نیست، که فکر میکردند! بعد با گستاخی شروع کردند به داد و فریاد و هوار که چرا مردم آزربایجان کنار ایستاده است. بدون آنکه به خواست ملت آزربایجان کوچکترین وقعی نهند شروع به امر و نهی کردند، اما با تعجب دیدند زمان دیگه عوض شده، نسل دیگری در آزربایجان در صحنه کارزار سیاسی ایستاده است، کسانیکه شعارهایشان استادیمها به لرزه در میآورد. تشکیلاتهای فارسگرا و تمامیت خواه تازه دو ریالیشان افتاد که دیگر اوضاع سیاسی تغییر پیدا کرده است. دیگر نمی توان مثل لشکر "عاشورای اردبیل"، بغل مردم آزربایجان هندوانه داد مثل زمان جنگ بمرگ فرستاد.
آری دیگر نمیتوان با شعار "همه باهم" آنان را گوشت دم توپ کرد. بعد با هزاران کشته و زخمی رژیم را تغییر داد. اینبار با کراوات دوباره در مسند قدرت نشست، در قبال خواست حقوق ملی ـ مدنی چهل میلیون مردم آزربایجان به آنان "ترک خر" خطاب کرد! به ریششان خندید! اگرهم اعتراض کردند، همانند شاه مستبد و شیخ جنایتکار سرکوبشان کرد! تازه فهمیدند که آزربایجان دیگر سر خودش است. با این اوصاف هستند اما افرادی که هنوز هم دو ریالیشان نیفتاده است. فکر میکنند، در انزوای خارج مقاله های کیلوئی صورت دادن دردی را دوا خواهد کرد، چنین کاری ممکن است برای کسانی نوعی سرگرمی مطبوعاتی باشد، اما چنین فلسفه بافی های انتزاعی از واقعیتهای سیاسی جامعه استعمار زده جهنم ایران کاملا بدور است.
زیرا آنان بخوبی میدانند که با توجه به آتمسفر امروز اروپا کار هویت طلبی در خارج سخت است. از این جهت خیلی ها در مسیر آب شنا میکنند و این برایشان راحت است. هم موقعییت اجتماعیشان حفظ میشود هم ظاهر سیاسیشان.
گرچه هستند افرادیکه با دست آویز قرار دادن مسائل فرعی تلاش دارند مثل طبل توخالی بنوعی خود را در مطبوعات مطرح کنند، تا از نظر خود به درجه ای از اشتهار سیاسی برسند، ناگفته پیداست که چنین تشبثات سیاسی هیچ دردی از مشکلات مردم ستمدیده را دوا نمیکند. در واقع این تئوری بافیها با درد و رنج واقعی مردم سرکوب شده جهنم ایران ارتباطی ندارد. بقول معروف: صدای دهل از دور خوش است!