Skip to main content

در سیاست مفهومی یا تاکتیکی

در سیاست مفهومی یا تاکتیکی
آشچی

در سیاست مفهومی یا تاکتیکی وجود دارد که به وفور توسط سیاستمداران حرفه ای و کاربلد ولی بی اخلاق و ماکیاولیست به کار برده می شود. یکی از اساتید بلامنازع این تاکتیک رئیس جمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان است. در ترکیه به این روش «hedef saptırmak» یا «gündem değiştirmek» یا «yapay gündem yaratmak» گفته می شود. فارسی اش احتمالا همان عوض کردن موضوع بحث یا خلق موضوع انحرافی می شود. یعنی سیاستمدار حرفه ای در مواقعی که به دلایل شکست سیاست خارجی یا اقتصادی اش یا روسواییهای مالی یا اخلاقی یا هر عامل دیگری زیر ضرب قرار گرفته، موضوعی را سر زبانها می اندازد و بحثی را باز می کند که در عین حال که برای جامعه جذاب است، کوچکترین ارتباطی با مشکلات و گرفتاریهای جامعه ندارد. هدف این است که جامعه با بحثهای بی ربط سرش گرم بشود. در عین حال، یک قطب بندی مصنوعی و دست ساز در جامعه به وجود بیاید.

یعنی به جای اینکه قطب بندیهای مفیدی مثل استثمار شده و استثمارگر، زحمت کش و مفت خور، چپاول شده و دزد به وجود بیاید، قطب بندیهای کاملا مصنوعی در جامعه ترکیه توسط این شخص خلق می شود. مثلا: یک دفعه حضرت آقا در می آید که: آیا می دانید زمان حکومت حزب جمهوری خلق (زمان آتاتورک و عصمت اینونو) مساجد را تبدیل به طویله کرده بودند؟
معلوم است که یک چنین چیزی از بیخ دروغ است. اگر هم حقیقت داشته باشد، اساسا چه ارتباطی با مسائل امروز دارد و یک رئیس جمهور چرا باید به این موضوع که در حیطه علم تاریخ است بپردازد؟ ولی همین کافیست که بحثی داغ بین کمالیستها و اسلام گرایان راه بیفتد و جامعه به دو قطب مصنوعی تقسیم شود. روز بعد در می آید که: آیا شما دیدید که عصمت اینونو پرچم آمریکا را تکان میداد؟ و یک عکس از عصمت اینونو در حال تکان دادن پرچم آمریکا نشان میدهد. باز یک بحث داغ الکی در جامعه راه می افتد. آخرش هم معلوم می شود که عصمت اینونو در آن عکس هم پرچم آمریکا دستش بوده، هم پرچم ترکیه. یعنی در یک کنفرانس دوستی ترکیه و آمریکا چنین عکسی گرفته شده. ولی رجب کاری به این چیزها ندارد. اصلا برایش مطرح نیست که آن چه می گوید تا چه حد حقیقت دارد یا ندارد. فقط مهم این است که آن قطب بندی مورد نظر به وجود بیاید و صفوف اسلام گرایان حول یک محور مصنوعی متشکل شود. یعنی شخص دینداری که کمرش زیر بار تورم و گرانی و بیکاری خرد شده، صرفا به سبب آنکه مسجد 100 سال پیش طویله شد یا نشد یا اینونو پرچم تکان داد یا تکان نداد، مجددا به آک پارتی رای میدهد.
یکی از خاصیتهای این موضوعات سرگرم کننده این است که تمامی ندارند. مثلا یک روز حضرت آقا نطق می کند که باید هم خانگی دختران و پسران دانشجو قدغن شود. معلوم است که جامعه ترکیه بلافاصله سر این موضوع دو قطبی می شود. یک قطب شهروندان مدرن که هیچ دخالتی را در حریم خصوصی بر نمی تابند و قطب دیگر شهروندان سنتی که شدیدا از چنین مباحثی استقبال می کنند. این بحث سر ملت را 2 - 3 هفته ای گرم میکند. در این مدت اقتصاد، دزدی، رانت خواری، حیف و میل بودجه برای پروژه های غیر قابل توجیه به لحاظ اقتصادی و غیره و غیره به کل فراموش میشود و نهایتا نیز بحث و جدل همان طور که شعله ور شد، فروکش میکند تا روزی دیگر و بحث انحرافی دیگر. یکی دو مثال دیگر میزنم و بعد به این می پردازم که اساسا چرا این موضوع را پیش کشیدم.
قضیه الان دقیق و با جزئیات کامل یادم نیست. ولی حدودا یک چنین چیزی بود: درست پیش از رفراندوم قانون اساسی در ترکیه که اختیاراتی در حد سلطان به اردوغان داد، پروژه ای برای اختراع یک بحث انحرافی از طرف آک پارتی در دستور کار قرار گرفت. به این شکل که اروپا (درست یا غلط) سخنرانیهای خیابانی حول این موضوع را ممنوع کرده بود (به هر حال هر ملتی اختیار کشور خودش را دارد). اردوغان یکی از وزرایش (خانم فاطمه بتول) را به هلند فرستاد که دولت هلند هم طبعا مانع حضور خانم وزیر شد و ایشان را با مشایعت پلیس به آلمان برگرداند. این موضوع باعث خشم شهروندان ترکیه ای طرفدار آک پارتی شد. تظاهرات خشونت باری صورت گرفت و پلیس هلند نیز تا می توانست شدت عمل به خرج داد (چرا که دست راستیهای هلند نیز دوست داشتند این موضوع خارجیهای ساکن هلند را به خاطر انتخابات پیش رو برجسته کنند). خصوصا در یک صحنه پلیس هلند سگهای پلیس را به جان تظاهرکنندگان انداخت. این قضیه ملزمه لازم را برای هر دو سیاستمدار پوپولیست ترکیه و هلند برای پیروزی در انتخابات داد. در هیاهوی احساسی به راه افتاده، بحث منطقی در نگرفت. تنها کسانی که ضرر کردند ترکهای ساکن هلند بودند که هم زیر ضرب پلیس قرار گرفتند و هم زیر ضرب فشار افکار عمومی و آخرش هم هیچ دستاوردی به جز ضرر رساندن به کشورشان با تفویض اختیارات وسیع به یک خودکامه نداشتند.