Skip to main content

در مورد مرضیه احمدی اسکویی :

در مورد مرضیه احمدی اسکویی :
آ. ائلیار

در مورد مرضیه احمدی اسکویی :
1- دختران کولی ( نوشته مرضیه همراه با عکسهای او)
https://iranglobal.info/node/37978

2- در یادداشتی بر آغاز مقاله "ﺑﺎﺟﯽ، ﺳﻦ ﻧﻪ ﺟﻮرﯾﺪون"ﺧﻮاﻫﺮ، ﺗﻮ ﭼﻪ جوری ﺑﻮدی!؟ ( منتشره در سایت ایران گلوبال، به مرضیه اسکویی اشاره شده )
https://iranglobal.info/node/35819
در ادامه این کامنت آن قسمت را میاورم... رجوع به ادامه نظر در زیر.

3- من یک زنم -مرضیه اسکویی ( ویدئو از زنان افغانستان )
https://iranglobal.info/node/39993

4- مرضیه : پوئم ، شعر بلند، سروده
بختیار وهاب زاده ( شاعر معروف جمهوری آذربایجان) در مورد مرضیه اسکویی، منتشر شده
در مجله آذربایجان سال 1985 شماره 1 چاپ باکو.
mərziyə (poema) bəxtiyar vahabzadə
قسمتی از آن در نشانی زیر:
https://m.facebook.com/permalink.php?story_fbid=270250609777269&id=2137…

ادامه نظر

-قسمتی از شعر بلند مرضیه با صدای بختیار وهاب زاده:
آنادیلی ana dili زبان مادری
https://youtu.be/v4sDHPwnbUo
شاعر در توضیحی میگوید: مرضیه به خاطر اینکه معادل ترکی کلمات فارسی را هنگام تدریس به شاگردان خود
میگفت تحت فشار بالایی ها قرار داشت. بعد ها از کار اخراج شده و عاقبت کشته میشود.
این قسمت از شعر بلند او « زبان مادری» نام دارد، که شاعر از اقدام مرضیه و زبان مادری دفاع میکند.
**
-از یادداشت:
قسمت اشاره شده به مرضیه:

« در بین گروهی از جوانان آذربایجان ، اشرف دهقانی و مرضیه(اسکویی) را ژان آذربایجان می نامیدند. در زندان و در بیرون. اینان و مانندهاشان نهاد و سمبل مبارزه و شیفتگی و «پاکی» جوانان بودند.
شاعر پر آوازه ی آذربایجانی « بختیار وهاب زاده» در شعر بلندی که با عنوان "مرضیه " ، برای مرضیه اسکویی سروده ، انگار با خدای خود راز و نیاز میکند:
« سن دوغولدون غیرتیندن -جرأتیندن-مرضیه جان-آلدیم سنین سوراغی نی-اؤلوموندن-چوخ سونرا من، مرضیه جان... تو زاده شدی از غیرت و شهامتت، مرضیه جان- مدتها بعد از شهادت تو، سوراغت را گرفتم مرضیه جان...».
بر اساس چنین دنیای روحی، "ژان آذربایجان" نیز از اینگونه نامهای سمبولیک بود. همانطورکه ژاندارک تنها از آن فرانسویها نبود،و به بشریت تعلق داشت، مفهوم فرهنگی و مبارزاتی نام «ژان آذربایجان»نیز تنها
متعلق به آذربایجان نبود، و معنای بشری داشت.چرا که تبعیض و استثمار، مبارزه و آزادی ، چهره ای جهانی دارند.
رخداده ها را میتوان نقد کرد، اما نمی توان آنها را تغییر داد. نسل جنبش فدایی چنان بود که در رخداده ها می بینیم.
شاید معانی مقولات « مبارزه و عشق و دوستی و پاکی» برای نسلهای بعدی تغییریافته باشد، شاید درک مفاهیم پیشین برای آنها کمتر قابل فهم باشد، ولی در این که آینده همواره بر شانه های گذشته و گذشتگان ساخته میشود تردی نیست.»
**

نوشته ی « در جستجوی مرجان...»
یادداشتی ست خواندنی...
---
نویسنده در جستجوی مرجان است...
گاهاً انسانهای گمشده را تنها می توان در فلب خود یافت ، و نه در هیچ جای دیگر.
مرضیه هم از زمره ی این گمشدگان است...