Skip to main content

این کلی گوئی های بی سروته

این کلی گوئی های بی سروته
Anonymous
عنوان مقاله:
قمه بدستان

این کلی گوئی های بی سروته بدرد خودتان میخورد وبهتر است
به رسم منطق یا شیوه هر فرد یا گروهی که تاریخ رامینویسندیا
روزنامه نگاران سعی.کنید با امار وارقام وتاریخ واتفاقات وشواهد و.....سخن بگوئید مشگل اساسی شما وامثال شما اینست که تصور میکنید هرشاهی یا رئیس جمهوریادولت ازاسمان افتاده وقدرت خدائی دارد وچون ما از این قدرت بهرهمند نیستیم هر کاری شاه انجام بدهد باید تشکرکرد یاچون
لقمه نانی داد مادست اوراگاز نگیریم .اینجاست که شما باید اول 180 درجه عقب ماندگی فکری رادرست کنید انوقت به سخن یا فکرکردن بپردازید.میدانیدچرا؟ چون هرچه بگوئید من
بایک جمله میگویم اگر شاه خوب بوده وضیفه اش را انجام داده است .اما. سخن کوتاه
برخلاف خیلیها.معتقدم شاه بیشتر از هرکسی مقصر بود چراکه
مانند قبل فرار نمود وچون صحنه.خالی شد دیگر کسی نیاز نبود
بخود زحمت بدهد وارتش هم به سخنان فردوست گوش کرده و
اعلام.بیطرف

نمود .انقلاب چند ماه قبل صورت گرفته بود چراکه شاه درکار نبودوهمه میدانستند که برگشتی.در کار نیست.درنتیجه شاه اولین مقصر واخرین مقصراین رخداد است والبته من مانند شما
وخیلی ها این چهل سال را گردن او نمیاندازم .چون کسی نمیدانست چه میشودوفرخ نگهدارها نیز ربطی به شاه ندارد وهراتفاقی شرایط خودش را داردـبهتر است به فردوستها توجه
کنی یعنی همان دوستان بیخ گوش شاه .از ادامه خوشم نمیاید
چون باید به ده ها اشتباه وخیانت وبزدلی ودزدی ها و...و..
بپردازم که واقعا فایده هم ندارد..