Skip to main content

از آنجا که فاقد فهم و درک و

از آنجا که فاقد فهم و درک و
آشچی
عنوان مقاله:
تراکتورسازی خاری بر چشمان استعمارگران و نژادپرستان

از آنجا که فاقد فهم و درک و شعور سیاسی هستید، این تحلیلتان نیز مثل باقی لفاظیهایتان مبتذل و فاقد هر گونه ارزشی است. اگر تیم تراکتورسازی واقعا خاری در چشم این و آن بود، راه حل بسیار ساده ای برای رفع و رجوعش وجود داشت. یعنی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مالک باشگاه است، بودجه لازم را اختصاص نمی داد، حقوق بازیکنان و کادر فنی به موقع پرداخت نمی شد، بازیکن باکیفیت جذب نمیشد و در نتیجه به سادگی در عرض دو سه فصل تیم به دسته دو و سه سقوط میکرد. کسی هم برای تماشای بازیهایش نمی رفت. به همین سادگی! همچنانکه در مورد ماشین سازی این اتفاق افتاد. سپاه اگر لازم بداند، خیلی راحت این کار را میکند. ولی چون باید یک جایی تحت کنترل و نظارت ارگانهای امنیتی باشد که افراد بروند آنجا و چندتایی شعار بدهند و انرژی تخلیه بکنند و توهم برشان دارد که مبارزه کرده اند، این تیم حفظ میشود و بودجه میگیرد.

من شخصا مخالف استفاده از استادیوم برای مبارزات مدنی نیستم. خیلی هم خوب است. ولی این جوری هم نیست که تراکتور خاری در چشم این و آن باشد. مبارزه واقعی خارج از استادیوم است که اثر و علامتی از آن نیست. این تیم خاری در چشم اطلاعات و فلان و بهمان نیست. برعکس از آن استفاده ابزاری هم میکند. شعارهایی که در استادیوم داده میشود، اگر نه همه، اکثرا بازگوی رؤیاهای رومانتیک افراد خام اندیشی مثل جنابعالیست که کوچکترین زمینه ای برای تحقق ندارند. به علاوه اینکه برای تحقق همان شعارها هم باید جهد و جدیت و مبارزه میدانی باشد که از آن مبارزه هم خبری نیست. «فلسفه تراکتورسازی» دیگر چه مهملیست؟ مگر تیم فوتبال فلسفه دارد؟ این هم لابد یک لفاظی و اصطلاح من درآوردی دیگر مثل مکتب تبریز است که آخرش هم کسی متوجه نشد معنایش چیست! فرهنگ سازی!!! اگر من اینجا فحشها و بد و بیراهایی که در همان استادیومها توسط اگر نگویم همه، ولی بسیاری از آن تیراختورچیها داده میشود را بنویسم، رویت نخواهد شد که کلمه فرهنگ را به زبان بیاوری! تیراختور کجایی - پرسپولیس رو بگا... فرهنگ سازی است؟ هاردا گؤردون فارس - توت گؤ...نه باس، فرهنگ سازیست؟ فحشهای بی شرف بی شرف فرهنگ سازیست؟ آنانی سی...داور فرهنگ سازیست؟ اصلا استادیوم جای فرهنگ سازیست؟ چرند گفتن امثال شما حدی هم می شناسد؟
در پایان، حق مطلب این است که ایده استفاده از استادیوم برای مبارزه مدنی ایده ی خوبی بود که توسط جریانات ملی گرای آذربایجان استفاده شد (و حق مطلب اینکه در ابتدا دستاوردهای خوبی هم داشت). ولی از آنجایی که این جریانات ملی گرا فاقد ریشه و پشتوانه اجتماعی واقعی هستند، این شیوه مبارزه مدتهاست که عقیم و بیحاصل شده است. به علاوه اینکه ارگانهای اطلاعاتی رژیم زمان زیادیست که خیلی راحت این ابزار را به ضد خود جریانات ملی گرا آذربایجانی تبدیل کرده اند.