Skip to main content

جناب لاچین، من همچنان که گفتم

جناب لاچین، من همچنان که گفتم
آشچی
عنوان مقاله:
تراکتورسازی خاری بر چشمان استعمارگران و نژادپرستان

جناب لاچین، من همچنان که گفتم حرفهایم را زدم. اینجا هم وارد پولمیک با شما نمی شوم. چند کلمه ای میگویم و بحث را یک طرفه می بندم. شما و دیگران البته مختارید که همچنان ادامه دهید. چند سؤال هم مطرح میکنم. جواب این سؤالها را نه به من، که به خودتان بدهید. اولا، نوشته اید که حرف زیاد دارید برای گفتن. فکر نمی کنید که به حد کافی حرف تکراری زده اید و حالا وقت عمل است؟ به غیر از مکررات، حرف تازه تان چیست؟ این حرف تیراختور، بارسلونای ایران و از این قبیل را هزاران بار گفته اند. فکر نمی کنید که تکرار هزار باره یک حرف بیشتر حالت نق زدن پیدا میکند؟ شما استقلال نمی خواهید مگر؟ خوب، استقلال با نق زدن و شکایت بدست نمی آید. نه در اسکاتلند، نه در کاتالان، نه هیچ جای دیگر فعالیتهای استقلال طلبان به استادیوم محدود نمی شود. شما هم عمل بکنید. کسی جلوی شما را نگرفته. آیا مالک سلتیک یا بارسلون هم نهادهای اطلاعاتی

و نظامی هستند؟ اگر نیستند (که نیستند) پس اینجا فرق ماهوی وجود ندارد؟ سؤال این بود که اگر این تیم طبق ادعای آقای لوایی برای رژیم تا این حد دردسرساز است، پس چرا شرایطی را فراهم نمی کند که به دسته های پایین سقوط کند؟ تنها کسی که وارد بحث در رابطه با موضوع شد، جناب سازاخ بود که استدلال کرد اولا، رژیم سود سرشاری از بلیط فروشی به جیب می زند و ثانیا اگر این تیم نباشد، جوانان به خیابان می ریزند و شورش می کنند. من تا جایی که عقلم می رسد، هیچ کدام از این دو ادعا مبنایی ندارند. دلایلش را هم گفتم. نظر شما چیست؟ تیمی که با هوادارانش تا این حد برای رژیم خطرآفرین است چرا تغذیه میشود؟ چرا با خرید بازیکنان باکیفیت (نسبت به سطح فوتبال ایران طبیعتا) در صدر جدول نگهداری می شود؟ چون سپاه از تیراختورچیها می ترسد یا نکند کاسه ای زیر نیم کاسه است و رژیم زرنگتر از من و شماست؟
جناب لاچین، هیچ کس با این لحنی که من حرف میزنم، با شما صحبت نمی کند. هر کس جامعه آذربایجان را قهرمان و غیور و فلان و بهمان توصیف میکند. خیلی رک بگویم: بدون اینکه کوچکترین قصدی برای جسارت، رنجاندن، تخلیه خود و از این قبیل داشته باشم، باید بگویم که جامعه امروز آذربایجان جامعه ای به شدت محافظه کار، منفعت طلب و فردگراست که عدم جسارت و شهامتش در نشان دادن واکنش به تضییع حقوقش را با خودفریبی لاپوشانی میکند. خودفریبیهایی نظیر اینکه اگر ما حرکت کنیم چنین و چنان میشود ولی حرکتی نمی کنیم چون دوست نداریم در اعتراضات فارسها قاطی شویم. بسیار خوب! شما اگر راست می گویید، قاطی فارسها نشوید و حرکات و مبارزات استقلال طلبانه تان را شروع کنید. پس چرا خبری نیست؟ دلیلش این است که این حرفها فقط خودفریبی و بهانه است. شعار دادن در استادیوم اسمش مبارزه نیست. شاید نهایتا یک وجه بسیار سطحی و تبلیغی از یک مبارزه ریشه دار بتواند باشد به شرطی که وجوه و ابعاد دیگری را هم بشود دید. ولی از آن ابعاد خبری نیست. پس مبارزه ای هم در کار نیست. بیشتر سرگرمی و شلوغ بازی و خودفریبی است این حرکات. درست مثل حرفهای هزار باره شما در این صفحه. دنیای اینترنت که دیگر شوونیزم و سرکوبگر ندارد! پس چرا شما به همراه جناب لوایی یک سایت استقلال طلب راه نمی اندازید و حرفهایتان را نمی زنید؟ مگر بیش از 30 میلیون تورک آگاه طرفدار استقلال نیست؟ مگر کیانوش توکلی چه امکانات خارق العاده ای دارد که شما ندارید؟ حقیقت این است که خودتان را فریب میدهید و مغز ملت را با مکرراتتان می خورید. خودتان هم خوب می دانید که هیچ پایگاهی ندارید. خودتان هم می دانید که هیچ جدیتی ندارید. خوب می دانید که ذره ای شهامت برای مبارزه و هزینه دادن در جهت شعارهای دهان پرکنتان ندارید. غیر از این است؟
جناب لاچین، به آن استادیومها نرفته اید و از جو آنها خبری ندارید. یک فرد عاقل، اگر یک فرزند نوجوان (مثلا 15 - 16 ساله) داشته باشید، امکان ندارد اجازه بدهد فرزندش تنهایی به استادیوم برود. چون فحشهای ناموسی که یاد می گیرد به کنار، امکان ندارد بدون اینکه مقادیری دستمالی شود به خانه برگردد! هان، می گویید مگر در استادیومهای دیگر وضع بهتر است؟ جواب من به شما این است که وضع استادیومهای دیگر هم به همین نحو است. شاید هم بدتر است؛ فرقش این است که آنها مزخرفاتی مثل «فلسفه تراکتور» از خودشان در نمی آورند. سیاسی هایشان مبارزه سیاسی را منحصر به استادیوم نمی کنند، برای فحش بی شرف بی شرف توجیه از رضاشاه نمی تراشند، به خاطر شعار بی خطر در استادیوم توهم غیرت و قهرمانی برشان نمی دارد. محض اطلاع شما، این فحش را طرفداران به همه می دهند؛ به بازیکن حریف وقتی خطا بکند، به داور وقتی برخلاف میلشان سوت بزند و خلاصه به همه.
نهایتا، منتقد شما لزوما دشمن و بدخواه شما نیست. برعکس، شاید بهترین دوست و دلسوز شما باشد.