سال 88 و 89 زمانی که در دانشگاه تبریز دانشجوی مهندسی شیمی بودم هر هفته که تراختور بازی خانگی داشت با بچه های مکانیک به استادیوم میرفتیم تعداد دانشجوبان غایب به حدی زیاد بود که عملا کلاسهای دانشگاه تبریز تعطیل می شد. تنها چیزی که ما را به آن بالای کوه می کشاند نه علاقه به دست مالی شدن نه اراده برای یادگیری فهش و ناسزا و نه نشانه ای از منفعت طلبی و فردگرایی ما بود. ما به آن استادیوم می رفتیم تا صدای یاشاسین آزربایجان را فریاد بزنیم چنان فریاد می زدیم که صدایمان برای دو سه روز بعد از ان بریده می شد. ما در استادیوم تبریزی و یا اردبیلی و یا زنجانی نبودیم ما در انجا آزربایجانی بودیم. من نمی دانم این جناب آشچی چرا این طور نگاه خودبرتر بینی نسبت به ما میلتچی های آزربایجان و یا تراختورچی ها دارد. دوست عزیز شما نه ضریب هوشیت بیشتر از بنده است نه بیشتر از من زبان بلدی نه بیشتر از من سواد داری.
اگر خیال می کنید رژیم این را آزمایش نکرد در اشتباهید. شعار یاشاسین آزربایجان این طور شروع می شد؛ یک طرف استادیوم می گفت: یاشاسین .طرف مقابل هم فریاد می زد: آزربایجان. استانداری چند بسیجی را آورد و آنها به جای آزربایجان فریاد می زدند ایران. مردم وقتی این تحریف شعار را متوجه شدند این بار شعار را با آزربایجان شروع کردند. یعنی در حال حاضر یک طرف می گوید آزربایحان و طرف مقابل در جواب می گوید یاشاسین.
جناب آشچی الان در آمریکا مشغول تحصیلم آن شال تراختور را که موقع رفتن به استادیوم به گردم می انداختم با همه ی خاطرها و عشق به وطنم آزربایجان بالای تخت خوابم به دیوار زده ام تا فراموش نکنم چه کسی هستم و چرا اینجا آمده ام.
جناب آشچی برایتان لینک رادیو day.az را قرار می دهم تا بتوانید برای 24 ساعت موسیقی آزربایجانی گوش کنید و لذت ببرید کاری که باید پدر مادر کارمندتان انجام می داد تا به جای خیانت به آزربایحان ،عاشق آزربایجان می شدید.
ایل بایرامیز موبارک اولسون.
http://radio.day.az:8000/128?type=.mp3