Skip to main content

سالام دوسلار

سالام دوسلار
lachin
عنوان مقاله:
فردوسی، زیگموند فروید ایرانی و توبه نامه

سالام دوسلار...
اصلآ ما نمی دانستیم این نژادپرست و زن ستیز که بنیانگذار (( شعوبیه )) در فرهنگ ایرانی است , روانشناس هم تشریف داشت. ما حدس میزدیم که ایشان (( منجّم )) هم بوده , چون تنها دلیل شکست ساسانیان از اعراب را بخاطر قرار گرفتن زمین, عطارد , زهره و کیوان را در یک خطّ طولی مستقیم می دانست. بخاطر اینکه ارزش واقعی این « ابر مرد » را بشناسیم , یاد آوری میکنم که ما تورک ها یک مثلی داریم که هرکسی و هر موقعی که سخنان زیاد و بیهوده و پوج بزند می گوئیم که (( بیزه شاهنامه اوخوما.. برای ما شاهنامه نخوان )).
وای بر ملتی که ابر مردش یک ( نژاد پرست ) باشد.
ولی بهتر است به این کاربر گوشزد بکنیم که حتم داریم بعد از استقلال و آزادی آزربایجان از یوع استعمارگر داخلی جمهوری جهل و جهالت اسلامی ایران , شما آریائیان پاک نژاد با سرعت نور به تمدن بزرگ خواهید رسید.
باهم نگاهی به توبه نامه این ابر مرد

و زیگموند فروید ایرانی بکنیم که در اخر های عمرش فهمید که بیش از سی سال عمرش را به (( هدر )) داده است...
.................................................................................................................
به نظم آوريدم بسي داستان ز افسانه گفته باستان

ز هر گونه اي نظم آراستم بگفتم درو هرچه خود خواستم

اگرچه دلم بود از آن با مزه همي كاشتم تخم رنج و بزه

از آن تخم كشتن پشيمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم

نگويم كنون نامه هاي دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نكارم كنون تخم رنج و گناه كه آمد سپيدي بجاي سياه

دلم سير گشت از فريدون گرد مرا زان چه ؟ كو ملك ضحاك برد؟

ندانم چه خواهد بدن جز عذاب ز كيخسرو و جنگ افراسياب

برين مي سزد گر بخندد خرد ز من خود كجا كي پسندد خرد؟

كه يك نيمه عمر خود كم كنم جهاني پر از نام رستم كنم؟

دلم گشت سير و گرفتم ملال هم از گيو و طوس و هم از پور زال

كنون گر مرا روز چندي بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست

نگويم دگر داستان ملوك دلك سير شد زآستان ملوك

دو صد زان نيارزد به يك مشت خاك كه آن داستانها دروغ است پاك!

اهورامزدا پشت و پناه آریا پرستان باشد...