Skip to main content

هرگاه که کامنتی از این استاد

هرگاه که کامنتی از این استاد
Anonymous
عنوان مقاله:
عجب دنیایی شده! از بزرگ کامنت نویس استاد تورک اوغلی

هرگاه که کامنتی از این استاد تورک اوغلی به چشمم میخورد، هرچیزی توی دستم باشد میذارمش زمین. و تا کامنت را نخوانم دست به سیاه و سفید نمیزنم. ایشان چنان با تردستی و موشکافانه قضایای روز را روی آب میآورد و چنان پته جمال پان کرد را به آب میدهد که بیاو ببین. اگر تایخ را بهتر از انگلس میخواهی بدانی، کافی است مثلا کامنت امروزش را بخوانی و از از بر بکنی. هرچند که باید متاسفانه بگویم و به آن اعتراف بکنم که کامنت گذشته بسیار روشنتر و استخوانتر بود. کامنت امروزش چندان شایان توجه نبود. ولی شاید کامنت گذشته اش را به آموزگار اکابرش برای ادیت داده تا وی قلمی به آن بزند. اما در جمع میتوانم به ایشان پیشنهادی بکنم اگر قصد دارد در زمینه ژئوپولیتیک کامنتش را رنگین کند، بهتر آن است از استاد "یارادیچلیق" مشورتی بخواهد و اگر در زمینه اشعار فردوسی وارد کاروزار شد، از استاد "لاچین چین" غافل نشود.

فلسفه، خودش دنیایی دیگر است و کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن
از این رو میتوانم به راستی شما را به جناب استاد لوایی واگذار کنم. ایشان دست بالایی در مکتب تبریز دارد و به جرعت میتوان گفت که بنیان گذار این مکتب است. در اینجا باید اما اشاره ایی به جناب " آشچی" کنم. انصافا در حق جناب لوایی نبود که آقای آشچی ایشان را سکه یک پول سیاه بکند. نه جانم در حق ایشان نبود! هرچند جناب لوایی به کامنتی پاسخی نمیدهد و ترجیح میدهد در همان اتاق تاریکش و از پشت پنجره اش بیرون را شاعرانه تماشا کند. اما ایشان از روح و روانی بسیار نازک و حساس برخوردار است. توجه نکرده اید هرگاه از خود فیلمی را روی سایت لیز میدهد چقدر صدایش آرام بخش، تراژیک، ژرف و ماهرانه است؟
هرچند من وکیل پانترکها هستم اما باید اقرار کنم که این " آشچی" لامپش خوب روشن است. دریغا که بیشتر از لازم چیزی نمینویسد.
خوب اوغلی جان پرحرفی شایسته نیست و انسان را دچار اشتباه میکند. در اینجا از تو خداحافظی میکنم و روزهای بهتری را برایت خواستارم.