Skip to main content

شما پنج نوع نگرش چپ را طرح

شما پنج نوع نگرش چپ را طرح
محسن کردی

شما پنج نوع نگرش چپ را طرح کردید که هرکدام کلی نکات افتراق دارند. در آخر نتیجه گیری میکنید که:
«بخش دیگری از چپ خود را در کوران داغ تاریخ سیقل داده و بر اساس مطالعات و تجربیات آموخته از تاریخ معاصر، تحلیل مشخص از شرایط ویژه اقتصادی، سیاسی، طبیعی و اجتماعی جهانی و منطقه ای بر رادیکالیسم دموکراتیک و آزادیخواهانه چپ با سمتگیری سوسیالیستی بعنوان مناسب ترین آلترناتیو پاسخگوی مشکلات جهانی و کشوری ایستاده و حرکت میکند. ». بسیار خوب. شما برای پیاده کردن این «مناسب ترین آلترناتیو پاسخگوی مشکلات جهانی و کشوری (ماشالله چه دامنه مطالبات جهانی هم دارید! خوبه اصلا کسی از وجودتان هم خبر نداره) کدام نیرو را در اختیار دارید؟ چند نفر هستید؟ یک زنگی به ایران بزنید از پسرخاله و در و همسایه بپرسید از این حرفهای شما سر در می آورد؟ آیا حاضر است در

در ایران پس از جمهوری اسلامی جذب نیروهای شما بشود؟ من نمیخواهم انگشت روی غیر منطقی بودن این سخنان بگذارم بلکه میخواهم بگویم که اول مقدماتش را فراهم کنید. اول یک کشور آزاد بوسیله نیروهای دمکرات شناخته شده در صحنه که شما بتوانید ازادی بیان و تبلیغات بدست بیاورید بعد حزب چپ تان میتواند نماینده هاش را به مجلس بفرستد. از همین حالا لقمه بزرگ برداشتن خب به دهان تان نمیرود. امروز صحنه سیاسی مقابل جمهوری اسلامی را حد اکثر میتوان خیلی که خوشبین باشیم به سوسیال دمکراتها و دمکراتهای لیبرال تقسیم کرد. برای سوسیال دمکراسی اول نیاز به آگاهی اجتماعی هست و این آگاهی اجتماعی تنها نباید در ذهن شما و چند رفیق دیگر شکل بگیرد بلکه باید به درون جامعه، دانشگاه و محلهای کار برده شود. کارگرانی که در زمان انقلاب و اوایل دهه 60 تشکیل سندیکا داده بودند فاقد آگاهی و کاربرد این سیستم بودند و بیشتر مفهوم شورش از آن دریافت میکردند تا سندیکایی که با کارفرما به گفتگو و چانه زنی بر سر حقوق بنشیند. اینها مراحل اولیه ای است که باید در جامعه کارگری ایران طی شود. برای این قشر نمیتوان از مارکسیسم لنینیسم سخن گفت که درک میکند و نه مساله اش و نیازش است. سهیم شدن کارگران در سود موسسات کلان که ایده محمدرضاشاه بود بسیار عالی است اما بگذارید اول موسسه کلان بازده اقتصادی داشته باشد (حتا اگر غارت کند. بالاخره یا باید غارت کند که سود بدهد یا تولیدش را میبرد خارج) بعد کارگر را در سودش سهیم کنید. کشور همینجوریش هم با پول گدایی مردم از دولت و نفت زنده هستند و این کمبودهای ملموس را باید در نظر گرفت.
اینها که من اینجا مینویسم تبادل نظر است و امیدوارم به تریج قبای دوستان برنخورد بلکه استقبال کنند. اینها سوالاتی است که طیفهای گوناگون سیاسی ایران با آن در ایران فردا طرف هستند. من نمیفهمم چرا دوستان از طرح بحث ناراحت میشوند و حتا ندیده ام یکی از چپها با یک رفیق دیگر سر یک واو در یک مقاله مشکل داشته باشد! آیا این از اتحاد است یا از ترس و انگ خوردن؟ 40 سال است یک بحث سازنده انتقادی از چپ ندیده ایم هرچه بوده شعار و متهم کردن یکدیگر به خیانت در فلان مقطع که از جمهوری اسلامی جدا شده اند. وقت آن است که طرحی نو در اندازند.