Skip to main content

پس از یکی دو روز مجادله با

پس از یکی دو روز مجادله با
Anonymous
عنوان مقاله:
"پیش چشمت برده ای شیشه کبود". مولانا.

پس از یکی دو روز مجادله با خود در باره بیهودگی کامنت نویسی - نه "کاربری" - در ایران گلوبال سر انجام تصمیم به نوشتن گرفتم.
تحصیل کرده ای چون جناب lachin باید دانا تر از آن باشد که نداند مقایسه ایران و انگلستان در باره آذربایجان و اسکاتلند نه تنها مقایسه بین سیب و پرتقال بلکه مقایسه بین گردو و خربزه است.

اسکاتلند همیشه قسمت مجزایی از انگلستان در جزیره واقع در اقیانوس اطلس بوده است. تنها پس از فوت ملکه الیزبت اول - قاتل ماری, ملکه اسکاتلند - پادشاهی جزیره به پسر ملکه مقتول رسید و انگلیس و اسکاتلند "یکی" شدند و سپس در نتیجه معاهدات بعدی, کشور "متحدی" گردیدند و در آخرین رفراندم چند سال پیش هم هنوز ۵۵ در صد اسکاتلندی ها به ادامه اتحاد رای دادند.

این با وضعیت آذربایجان فرق بسیار دارد که از هزاران سال پیش جزئی از ایران بوده و از شش هفت قرن پیش و یا قسمت بسیار عمده ای از آن یعنی از

زمان صفویه, ایران جزئی از آذربایجان بوده است که حتی پایتخت آن از تبریز به قزوین و اصفهان و سر انجام به تهران منتقل شد و امروز نیمی از جمعیت " پایتخت", آذربایجانی میباشد.

در مورد توهین رییس جمهور به اردبیلی ها و موارد مشابه بارها و بارها در اینجا و سایت های دیگر, علی رغم ناخوشایند گروهی, گفته ام که ما ایرانی ها, در مورد جوک ها, یکی از بی تربیت ترین مردم جهانیم و به قول همولایتی ها مانند سگ حاجی آباد, خودی و بیگانه نمیکنم و برای همه نابخردانه جوک میسازیم و زنده یاد شهریار در قصیده معروف خود به درستی میفرمایند "الا تهرانی انصاف میکن خر توئی یا من؟". و گرنه چرا رشتی و اصفهانی و کرد و لر و مازندرانی و شیرازی و غیره باید موضوع جوک و مسخره قرار گیرند؟ این را همه میدانیم ولی بعضی با تحریف از آن استفاده به مطلوب مینمایند.