Skip to main content

جناب lachin,

جناب lachin,
Anonymous
عنوان مقاله:
"پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود" ؟

جناب lachin,
پاسخ مختصر و کنونی من این ست که:
ممنون از بیان درست شعر مولانا که من از حافظه نقل کردم و بیشتر در مورد شما مصداق داشت چون بنا بر آنچه من از فرمایشات شما میدانم شما همیشه این "شیشه کبود" را پیش چشم نداشتید و در برهه ای از زمان, آنرا پیش چشم برده اید.

ضمنا فرمودید (( آنچه که شما مشاهده کردید حاصل رشد و تکامل فکری دو جامعه متفاوت به مدت سالیان دراز در کشور بریتانیا است )). دقیقا. و آنچه شما در ایران مشاهده کرده اید من جمله انتقال پایتخت از تبریز به تهران همراه با سکونت میلیون ها آذربایجانی در تهران- شاید نیمی از جمعیت - ربطی به " رشد و تکامل فکری دو جامعه متفاوت" ندارد و این دلیل آنست که "هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد", حتی اگر ۸۰ - ۷۰ سال حکومت پهلوی ها - به تقلید از رفتار ترکیه - "شیشه کبودی" پیش چشم بعضی از فرزندان برده باشد و تبلیغات مافوق بشری

از ما بهتران, با شعار های (( طلاق های سیاسی )) - برای دیگران نه برای خود, مانند جنگ های داخلی امریکا, American Civil War و تفرقه انداز و حکومت کن - شیشه را پر رنگتر نماید. بقیه کامنت ربطی به مطلب ندارد.