Skip to main content

عبارت "جامعه مثلا روشنفکر

عبارت "جامعه مثلا روشنفکر
Anonymous

عبارت "جامعه مثلا روشنفکر فارس" بنده قربانی سانسور از نوع ایرانی مسئول کامنتها شد. معلوم حضورتان است که دموکراسی و آزادی بیان لیاقت می خواهد که بعضی جمعیتهای انسانی فاقد آن هستند. نمومه اش همین همسایه های ما ... بگذریم.
بنده عمدا یک متن انگلیسی گذاشتم تا عملا نشان دهم منظورم از شارلاتانیزم چیست. Peeroz1 گرامی چند کلمه سرهم کرده که نصفش تهمتزنی و بی اعتبارسازی به سبک ج ا است و نصف دیگرش شعار دهی، باز به همان سبک ج ا. گویا آزربایجان سر ایران است و قص الی هذا. بعد رفته و مثلا متن را توضیح داده. توضیح که چه عرض کنم یک جمله را برداشته و بزرگ کرده تا مهمترین بخش مطلب را بپوشاند. لوایی وقتی می گوید متن فارسی آلوده است پربیراه نمی گوید منظورش همین است. جفنگیات ویکی پدیای فارسی هم همین است. برگردیم به نوشته رابرت کاپلان. او می گوید که یک ایران آزاد و لیبرال به علت وجود جمعیت عظیم کردی آزری

ترکمانی و سایر اقلیت ها در شمال و جاهای دیگر در عین حال به معنی یک ایران بسی کمتر متمرکز است که در آن مناطق اتنیکی حاشیه (منظورش جغرافیایی است Peeroz1 جان قربان آن زکاوتت شوم) از مدار تهران خارج می شوند. مهمترین جمله پاراگراف به نظرم این است: ایران عمدتا بیش از آنکه یک کشور (state) بوده باشد یک امپراتوری (empire) غیر یکپارچه و چند ملیتی( multinational) بوده است. مهمترین چیزی که پان ایرانیست جماعت آن را نمی فهمد ویا نمی خواهد که بفهمد تفاوت اساسی یک امپراتوری با یک نیشن استیت هست. رابرت کاپلان با این جمله عملا رضا پالانی و روشنفکران جاهل دور و برش را مانند کاغذ مچاله کرده می اندازد به سطل آشغال. به این ترتیب می بینیم اشخاصی همچون بهزاد کریمی طومارگونه مطلب می نویسد و شعار می دهد ولی در آخر از تعریف هویت ایرانی و ملت ایران عاجر می ماند. برگردیم به نوشته کاپلان اومی گوید مساحت واقعی ایران همواره از آنچه کارتوگرافی رسمی ترسیم کرده بزرگتر ویا کوچکتر خواهد بود. در حالی که شمال غربی ایران امروزی کردی و ترک آزری هست بخشهایی از غرب افغانستان و تاجیکستان از لحاظ فرهنگی و زبانی با "کشور ایرانی" سازگار است. این همان عدم یکپارچگی از نوع حکومت پارتیان است که ایران با تضعیف مشروعیت رژیم ملاها و فروکش کردن موج افراطگری اسلامی می تواند به آن باز گردد.

همان طور که بارها گفته ام فارسها مهمترین مخالف این عدم تمرکز هستند در حالی که ترک ها و سایرین دارای گروه های سیاسی با گرایشات متنوع از اسلامگرا و کمونیست و فدرالچی و استفلالچی و حتی پان ایرانیست هستند تنها فارسها گروه های استقلال طلب ندارند. دلیلش هم ساده است وضعیت موجود که بعد از انحلال "امپراطوری" چند ملیتی ترک ساخته ایران به دست رضا پالانی به نیت ساختن "کشور" فارسی ایران شکل گرفته به نفع فارسهاست. و آنها از این بابت ناراضی نیستند. مشکل اینجاست که فارسها بهایه سنگینی برای برقراری حاکمیت بر دیگران پرداخته اند: آزادی خودشان. چماق دستگاه امنیتی که بعد از "کشور" شدن ایران طراحی شد(که البته برای کشور شدن ایران ضروری هم بود) بر سر فارسها هم فرود می آید.
در اوایل انقلاب 57 وقتی ترکها در تبریز شعار مرگ بر خمینی می دادند فارس ها رفتند پشت خمینی و تبریز را به بمباران تهدید کردند آن زمان تبریزی ها به هم می گفتند : تا این فارسها بیدار شوند کار از کار گذشته.
امیدوارم فارسها تا کار از کار نگذشته بیدار شوند و اشتباه خمینی را تکرار نکنند.