Skip to main content

در سایت کنگره ملیتهای ایران

در سایت کنگره ملیتهای ایران
آشچی
عنوان مقاله:
برنامه ریزی زبانکشی یا طرح بسندگی زبان فارسی

در سایت کنگره ملیتهای ایران فدرال که آقای صدرالاشرافی ریاست آن را بر عهده دارند (یا داشتند، چون مطمئن نیستم ایشان هنوز در این سمت باشند)، این بیانیه ها به چشم می خورد:
- اطلاعیه کنگره ملیت های ایران فدرال دربارۀ طرح بسندگی زبان فارسی
- پیام تبریک شوراى همبستگى تورکمن-ایران بمناسبت روز جهانی کارگر
- اطلاعیه کنگره ملیت های ایران فدرال در خصوص روز کارگر
- مسئول عواقب “فاجعه سیل”جمهوری اسلامی است
- اطلاعیه کنگره ملیت های ایران فدرال در خصوص سیل در ترکمن صحرا
و بیانیه های دیگر در رابطه با مسائل روز. خوب حالا این کنگره موضع گیری خود را اعلام نموده و گفته که در کنار کارگران و مردم آسیب دیده است و این جور نیست که ککشان نگزد. فقط آنها مثل انسانهای معقول، انسان را موجودی چند وجهی و چند بعدی دیده، نسبت به حقوق و نیازهای فرهنگی او نیز حساسند.

فرهنگ و زبان ملتها را یک گنجینه دیده و نسبت به امحای آن واکنش نشان می دهند. فرقی بین انسان و گاو و گوسفند قائلند یعنی. اگر کسی خواستار نابودی زبانهای غیر فارسی در ایران است، این یک عقیده است و صد البته که می تواند آنرا بیان و از آن دفاع بکند. اما اسم چنین شخصی فاشیست است و حق پنهان شدن پشت ستاره سرخ و ادای کمونیست درآوردن را ندارد. البته میتواند سرش را زیر برف بکند ولی باید آگاه باشد که جاهای دیگرش بیرون است و جلب توجه می کند. چون مردم نه نفهم هستند، نه کور.
در زمان محاصره استالینگراد که مردم به معنای واقعی نان برای خوردن نداشتند و زیر بمباران شبانه روزی بودند و هزار هزار از جنگ و گرسنگی جان می دادند، بهترین و باشکوهترین کنسرتها توسط مستعدترین موزیسینها برگزار میشد. گاهی پیش می آمد که در اجرای بعدی چند نفر از اعضای کنسرت قبلی نباشند چون در آن فاصله چند روزه کشته می شدند یا از گرسنگی و بیماری جان می دادند. من کمونیست نیستم ولی نگاه یک کمونیست به فرهنگ چنین است. فرهنگ که نباشد چه فرقی می کند مرده باشیم یا زنده؟ اگر بحث یک تکه نان است، که حتی در همین جمهوری اسلامی هم با تملق گویی و ظاهرسازی و خبرچینی و خلاصه به طریقی می توان یک لقمه نان زهر مار کرد، با چند زن همبستر شد و بعد هم کپه مرگ را گذاشت تا روزی دیگر و زندگی حیوانی دیگر. ولی چرا بسیاری از مردم چنین نمی کنند؟ چون نمی توانند خودشان را با بی فرهنگی آخوند و پاسدار و بسیجی جاهل و متحجر وفق دهند. یعنی این نیازهای فرهنگی آنان است که بر نیازهای شکمی و زیر شکمیشان اولویت می گیرد. حالا این شخص متعصب که می خواهد از فرط تعصب زبان پالوده دوره هوخشتره را جایگزین زبان فعلی کند، با دیدن علاقه مردم به زبانهای غیر فارسی تنش کهیر می زند و از کارگر و مردم سیل زده مایه می گذارد. نخیر آقای ظاهر ساز! هم باید از حقوق معیشتی کارگر دفاع کرد هم از حقوق فرهنگی او. صد هزار بار روده درازی بکنی، نمیتوانی کسی را فریب دهی. کمونیست هم نیستی. فاشیستی هستی که عرضه اعتراف به عقاید دل بهم زنت را نداری.
در آخر، چند باری سخنان آقای صدرالاشرافی را شنیده ام و خوب میدانم که ایشان ابدا به چیزی به نام نژاد اعتقاد ندارند و با ادله هم از دیدگاهشان دفاع می کنند. شما این اصطلاح ترک نژاد را برای خودت نگه دار لطفا. این اصطلاحات به شما بیشتر می آید.