Skip to main content

واقعا هیچ چیز زیباتر و مفیدتر

واقعا هیچ چیز زیباتر و مفیدتر
آشچی
عنوان مقاله:
امتناع از مذاکرات روی در روی، نماینگر فرهنگ عقب ماندگی و عشیرتی رژیم ایران است

واقعا هیچ چیز زیباتر و مفیدتر از این نیست که یک انسان حد خودش را بشناسد. چه قدر پسندیده است که انسان حد و حدود تواناییهایش را بشناسد و در آن چهارچوب رفتار بکند و خودش را قاطی کارهای که از حوزه تخصص و دانشش خارج است نکند! چه قدر دنیای زیبایی داشتیم اگر این اصل رعایت میشد. مثلا ساخت و ساز فقط به مهندس ساختمان سپرده می شد نه فلان پزشک متخصص اطفال یا فلان عمله که بعد از چند سالی بیل زدن پیمانکار و بساز بنداز شده. در آن صورت انسانهای بسیار کمتری در زلزله ها کشته میشدند. یا مثلا شهردارها متخصصین شهرسازی بودند نه سرداران سپاه اسلام. در آن صورت شهرهای بسیار کم ترافیک تر و زیباتری داشتیم. یا قضاوت به فارغ التحصیلان حقوق سپرده می شد نه فلان آخوند و طلبه. یا مملکت داری به کسی سپرده میشد که علوم سیاسی یا اجتماعی یا اقتصاد خوانده باشد و اقل کم نگوید اقتصاد مال خر است و الی آخر.

از آن مهمتر این است که به کسی که توان و علم و تحصیلات و تجربه انجام کاری را ندارد ولی جاهلتر از آن است که حد و حدود خودش را بشناسد اجازه انجام کاری داده نشود. مثلا هر کسی لزوما قرار نیست مقاله نویس شود. هر کسی لزوما قرار نیست اجازه داشته باشد آنچه را بالا می آورد را به اسم مقاله منتشر کند. اجازه دادن به افراد برای انجام چنین کاری نه آزادی بیان است، نه آزادی هیچ چیز. اسم این کار محدود کردن آزادی بیان است. اگر اجازه چنین کاری داده شود محیط یک روزنامه یا نشریه یا سایت به لجن کشیده می شود. چه جوری؟ این جوری مثلا:

[...طبیعتا آخوندها با فرهنگ تعارف ایرانی سعی خواهند کرد، که با کلماتی مثل غلط کردم، گه خوردم دل آمریکا را بدست بیاوردند ولی بعد از آنکه آقا زاده ها الباقی ثروتهای غارت شده را به خارج منتقل کردند، و بعد از افلاس کامل و واقعی مالی بانکها، آمریکا بشقاب پر از گه را به همراه قاشق در کنارش، در زیر دوربینهای خبرنگاران جهانی برای تناول، جلو رهبران ایران خواهند گذاشت!!! ...به تمام گروههای افراطی اسلامی از قبیل: طالبان و داعش و جیش و میش و حماس مماس و حوثی و موثی، بساطشان را در خاورمیانه جمع کرده...]

واقعا این چه طرز حرف زدن است؟ این چه طرز به اصطلاح مقاله نویسی است؟ دل و روده آدم بالا می آید! هر چیزی آدابی دارد بالاخره. حرفهای قهوه خانه که نشد مقاله. فحش نامه که نشد مقاله. جیش و میش دیگر چه صیغه ایست؟ حماس مماس چیست؟ حوثی و موثی یعنی چه؟
به کسی که نحوه را نهوه بنویسد، مستهلک را مستحلک بنویسد، اغتشاش را اختشاش بنویسد، جوکها را ردیف بکند و اسمش را مقاله بگذارد، در هر به اصطلاح مقاله اش یا کار را به روابط جنسی بکشاند یا به بساط عرق خوری یا چه می دانم به ویسکی خورد و به جایش چای پر کرد (چه ربطی به بررسی اوضاع سیاسی - اجتماعی دارد؟) بپردازد، اگر اجازه مقاله نویسی داده شود چه اتفاقی می افتد؟
اتفاقی که می افتد این است که بر میدارد سایت را گه مالی میکند. همچنانکه می بینیم. درست همان کاری که افراد بی صلاحیت مشابه در حوزه های دیگر کردند. اگر مجوز دادن به آن افراد بی صلاحیت اسمش احترام به آزادیست، که این مورد هم اسمش آزادیست.
به هر حال این حرفها بارها توسط افراد مختلف گفته شده. ولیکن مدیریت این سایت متاسفانه نشان داده که از جمله اشخاصیست که از گذشت روزگار چیزی نمی آموزد. زمانی در رابطه با اوضاع صفحه شما مکررا توسط افراد مختلف به ایشان هشدارهای لازم داده شد که همگی را با فوبیای محدود کردن آزادی بیان زیر سبیلی رد کرد تا بالاخره پس از اینکه صفحه شما تبدیل به مکانی برای رنجاندن و فراری دادن نویسندگان مختلف شد، به ناچار تدبیرهایی اتخاذ کرد. ولی چه سود که برگرداندن آب رفته به جوی آنچنان ساده نیست. حالا همان روال را دارد در مورد بخش مقالات تکرار می کند که نتیجه اش از حالا مشخص است.