Skip to main content

علت اینکه اکثر گروههای سیاسی

علت اینکه اکثر گروههای سیاسی
سازاخ
عنوان مقاله:
علت فراوانی شعار "مرگ بر " از کجا ناشی می شود؟

علت اینکه اکثر گروههای سیاسی در ایران شعار مرگ بر.....، می دهند ناشی از فرهنگ و زبان جامعه فاژسی می باشد، به متن زیر توجه کنید،متوجه می شوید،
معلمی از دانش‌آموزانش خواست تا در مورد زندگی و مرگ انشا بنویسند، آنچه در ادامه آمده انشای یکی از دانش‌آموزان هست و طوری معلم را تحت تاثیر قرار داد که برای او آرزوی مرگ کرد!
به نام خدا. انشایم را با نام زندگی آغاز می کنم. آقا به نظر من زندگی، بدون مرگ معنا و مفهومی ندارد! ما از صبح که بیدار می شویم عزرائیل یار جدا نشدنی ماست. مثلا همین جمعه ای که گذشت، قرار بود خاله پری به ما سر بزند. خواب بودم که مادرم داد زد" الهی خدا مرگت بده! پا نمیشی از این وسط!" همین را که گفت فهمیدم یعنی زود بیدار شو و اتاقت را جمع کن. بعد بابا در حمام را باز کرد و گفت خبر مرگشون کی میان؟ بعد هم که خاله پری آمد و همه خوب و خوش بودیم. البته شوهر خاله پری معتقد است

ما خوشی نداریم و با این گرانی ها همه باید سرمان را بگذاریم و برویم بمیریم. بعد هم که خواستند بروند هر چه مامان اصرار کرد، برای ناهار بمانند گفت به مرگ خودم ناهار داریم! و رفتند!
مثلا خود ما آقا، می گوییم خدا کند فلان معلم بمیرد! یا شما خودتان آقا همش می گویید "مرگ! چه مرگتونه". دایی ام می گوید کاش صاحب خانه‌شان بمیرد. من فکر میکنم صاحبخانه اش هم، هر ماه که اجاره دایی عقب می افتد همین دعا را به جانش می کند! مطمئنم اگر مرگ نبود هیچ کس به ادامه ی زندگی امیدی نداشت!
برای همین من مرگ را خیلی دوست دارم. ما هر روز صبح مرگ را سر صف صدا می کنیم و برای خیلی ها آرزوهای مرگ می کنیم. ماشین بابا هر روز صبح روشن نمی شود و ما می فهمیم که باز یک مرگش شده؛ طوری که بابا می گوید عزرائیل خودت بیا و راحتم کن!
کلا مرگ خوب است. بابا می‌گوید دیدن مرگ آدم‌های بد هم خیلی خوب است، چون یاد می گیریم کار بد نکنیم. در ایام مرگ مدارس تعطیل است و ما کلی زندگی می کنیم. آقا ما اینقدر مرگ را دوست داریم که بعد از فوتبال و والیبال و کشتی...بعد از وزنه برداری چه ببریم و چه ببازیم بالاخره برای یکی آرزوی مرگ می کنیم. عمو احمد می گوید مرگ رحمت خداست و اگر مرگ می آمد نصف مملکت می مردند، جمعیت کم می شد و مشکلات بیکاری، کم آبی و فقر هم رفع می شد!
من فکر می کنم مرگ واقعا چیز خوبی است. پدربزرگم هم که مرد همه می گفتند خدا را شکر که مُرد! راحت شد. مرگ آنقدر خوب است که ما صبح عید نوروز سر قبر همه آدمهای فامیل که مرده اند می رویم و مرده ها را بیشتر از زنده ها دوست داریم. نمی خواهم شعار بدهم اما من فکر می کنم عزرائیل در ایران خیلی پر کار است. این بود انشای من!
انشای دانش آموز که به اتمام رسید معلم گفت: "بمیری. برو بتمرگ!"