Skip to main content

ســــلام دوســـلار

ســــلام دوســـلار
lachin
عنوان مقاله:
یک ملمع از ابوالقاسم نباتی....

ســــلام دوســـلار...
دوستان... ما دریک نقطه از جهان زندگی میکنیم که سه فرهنگ مختلف ترکی- عربی- فارسی بطور خودمختار ما را احاطه کرده است ولی با این وجود این سه فرهنگ را نمی توان از همدیگر جدا کرد هرچند که هریک از این فرهنگ ها زبان مستقل خود را دارد. سرزمین مادری ما هم مثل یک (( آلاچیق و یا چادر )) نیست که اگر همسایه را دوست نداریم , چادرمان را برداریم و در جای دیگر چادر بزنیم و یا از آنها بخواهیم چادرشان را بردارند و به جای دیگر بروند. دوستانی که با ادبیّات ترکی آشنائی دارند با اشعار ( ملمع ... اشعار دو زبانه ) شاید آشنائی داشته باشند. اولین بار که من با این نوع اشعار آشنا شدم از طریق دبیر انگلیسی ما زنده یاد آقای "دمن آبی" در تبریز بود. ایشان به ادبیّات ترکی آزربایجانی و انگلیسی خیلی تسلط داشت و اشعار ملمع تورکی و انگلیسی را آن چنان باهم وفق میداد که برایم خوشایند بود. البته ایشان از

طرف ساواک چندین بار بازجوئی شد به این خاطر که ایشان زبان انگلیسی را بیشتر با زبان تورکی تدریس میکرد...
باری.... در شهر لوس آنجلس شاعره ای زندگی میکند بنام خانم آزاده دارایی..این شاعره اهل زنجان چندین سال است که در امریکا زندگی میکند. ترجمه رباعیّات خیام به زبان تورکی آزری , یکی از بهترین کار های ادبی ایشان است که هم بصورت کتاب و هم بصورت سی دی با صدایشان در بازار است. در کتاب اشعار گلبرگ های ایشان, یک ملمع انگلیسی و فارسی بنام (( گرین کارت )) موجود میباشد که خیلی خوب سروده شده است...
یکی از قدیمی ترین شاعران تورک که ملمع می سرود, « جلال الدین مولوی رومی » بود . اجازه بدهید به یک ملمع از ابوالقاسم نباتی, نظری بیاندازیم....
......................................

بیرملمع ابوالقاسم نباتی دن
ای خسرو مه رویان ، گل بیرجه گولوستانه
تا مئهر رخت پرتو ، سالسین گول و ریحانه
آن نرگس جادویت ، سالدی منی صحرایا
ابروی کماندارت ، ائتدی منی دیوانه
ساقی ز کرم جامی ، لوطف ائیله من زاره
بر دور سرت گردم ، بیر دؤورائله مستانه
برخیز خرامان کن ، اول قامت دلجویت
این عاشق مجنون را ، وئر بیر دولو پیمانه
بگذر به سر لیلی ، بو دین و بو مذهب دن
خاک ره رندان شو ، اول خادم مئیخانه
دوش از غم دل یکدم ، بیر داغا گذار ائتدیم
افتاد رهم ناگه ، بیر طورفه بیابانه
قوربان سرت ساقی ، بیر باخ من مخموره
بالله قم العجا ، دؤندو اوره گیم قانه
خال حبشی رنگت ، ائتدی گؤزومو قارا
آن لعل شکرپاشت ، بیر رحمه گلیر یا نه ؟
ای بولبول غمدیده ،گلدی یئنه گول فصلی
برخیز بزن چه چه ، گل شور ایله افغانه
شیرین شکر لب کی ، دیشقاری چیخار ائودن
تا غلغله اندازد ، بو گنبد گردانه
در ریختن خونم ، تعجیل ائله مه چوخ دا
ناحق کش و خونریزی ، لاییقدیمی سولطانه ؟
ای کافر سنگیندل ! بیر پرده گؤتور اوزدن
تا طعنه زند حوسنت ، خورشید درخشانه
رفتن ز سر کویت ، بیر عمرودو چوخ مشکل
حاشا کی جدا از شمع ، هرگز اولا پروانه
از تار خم زلفت ، سال بوینوما بیر زنجیر
در گوشه ابرویت ، سالدی منی زندانه
آن ساغر زرین را ، ساقی منه وئرسن بیر
تا اینکه زنم پایی ، بو مولک سلیمانه
مستانه بیاور می ، سرگرم ائله عشاقی
یکدم بکن احسانی ، بو جمع پریشانه
برخیز نباتی را ، بیر جامیله قیل سرمست
آنگاه تماشا کن ، بو مرغ خوش الحانه
....
بهترین ها را برایتان آرزومندم...