Skip to main content

دوستان گرامی، انسان ها تا

دوستان گرامی، انسان ها تا
تبریزی
عنوان مقاله:
هوشمندی و درایت قاجاریان!

دوستان گرامی، انسان ها تا کنون از چهار زمان تاریخی گذشته اند:

یک - زمان ددمنشی

دو - زمان برده داری

سه - زمان دهداری

چهار - زمان سرمایه داری

زمان پنجم هم که فرجام تاریخ است و انسان ها در همه جهان به آن خواهند رسید کمونیسم و انترناسیونالیسم است.

دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده اند و حتی یک دین را نیز نمی توان یافت که در زمان برده داری پیدا نشده باشد! دین یهودی، دین مسیحی، دین اسلام، دین های یک خدائی، دین های چند خدائی، بت پرستی، جانورپرستی، خورشیدپرستی، ماه پرستی، ستاره پرستی و ..... همگی در زمان برده داری پیدا شده اند.

از این روی اگر ما بپذیریم که خدائی جهان را آفریده است هیچ دینی با آن خدا در پیوند نیست و همه دین ها زاده ذهن انسان ها هستند و دین یهودی زاده ذهن تورات نویسان، دین مسیحی زاده ذهن .....

..... انجیل نویسان، دین اسلام زاده ذهن پیامبر اسلام و دین های دیگر نیز زاده ذهن انسان های دیگر هستند!

دین ها با آن که خرافه هستند و هیچ دینی با پندار خردمندانه در پیوند نیست اما دین ها ویژگی های یکسان ندارند، چنان که هم دین اسلام و هم دین مسیحی هر دو خرافه اند و با اندیشه خردمندانه و خردورزی سازگار نیستند اما اگر آن چنان که کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی گفته است دین مسیحی تریاک مردم باشد دین اسلام آرسنیک است!

دین اسلام در درازنای تاریخ جز ویران کردن گام به گام شهریگری هائی که گام در راه بالندگی گذاشته بودند کار دیگری نکرده است چون گوهر دین خردسوز اسلام ویرانگری است نه سازندگی و پیامد باورمندی مردم یک سرزمین به دین خردسوز اسلام برپائی رژیم طالبان در افغانستان، رژیم سعودی در عربستان و رژیم ولایت فقیه در ایران است!

اما آیا دین مسیحی با آن که خرافه است مانند دین اسلام ویران کرده و مردم را به زنجیر کشیده است؟ دین مسیحی با آن که مانند دین اسلام خرافه است اما در هیچ کجای جهان زن ها در سایه دین مسیحی گرفتار حجاب زورکی نشده اند اما دین اسلام به هر کجا پا گذاشته است با حجاب سیاهی و تباهی زن ها را پارچه پیچ کرده و به زنجیر کشیده است!

و یا در هیچ کجای جهان در سایه دین مسیحی هنر از میان نرفته است اما دین اسلام به هر کجا پا گذاشته است هنر را از میان برده است چون در این دین خردسوز موسیقی و آواز خواندن و نقاشی و مجسمه سازی حرام و گناه هستند!

به اسپانیا نگاه کنید، هشتصد سال مسلمان ها در اسپانیا فرمانروا بودند اما درست در سال ۱٤۹۲ میلادی که اسلام و مسلمانی از اسپانیا ریشه کن شدند کریستف کلمب دریانوردی تاریخیش را به سوی آمریکا آغاز کرد و از آن پس بود که اسپانیا پیشرفت کرد و در جهان درخشید! البته اسپانیا یک نمونه است و نمونه ها فراوانند!

دین اسلام از سه چیز ساخته شده است:

یک - دین یهود و فرهنگ یهودی

دو - تاریخ و فرهنگ عربستان

سه - پنداربافی های پیغمبر اسلام

پیغمبر اسلام دین و فرهنگ یهودی را با تاریخ و فرهنگ عربستان درآمیخت و از پنداربافی های خودش نیز چیزهائی را بر آنها افزود و دین خردسوز اسلام ساخته شد که به هر سرزمینی پا گذاشت آن سرزمین ویران شد!

برای ریشه کن کردن دین خردسوز اسلام نیز باید کار فرهنگی و روشنگرانه انجام داد وگرنه با تهدید، تحقیر، توهین، ریشخند کردن، کاریکاتور کشیدن و ..... هرگز باور هیچکس در هیچ کجای جهان دگرگون نخواهد شد و کسانی که با زبان توهین و کاریکاتور و ریشخند درباره دین اسلام سخنانی را گفتند و نوشتند کارشان به سود باورهای دینی و به سود دین اسلام انجامید!

پس از تازش مسلمان ها به ایران و چیرگی دین خردسوز اسلام در ایران هرگز آب خوش از گلوی مردم ایران پائین نرفت و این که ما همه گناهان را درباره فلان تیره روزی که ایرانیان در فلان تاریخ دچارش شدند و یا از دست رفتن بخش هائی از خاک ایران به گردن فلان خاندان پادشاهی که در ایران بر سر کار بودند بیندازیم برابر است با رها کردن ریشه و پرداختن به شاخ و برگ!

بپردازیم به هوشمندی و درایت قاجاریان!

دوستان گرامی، هنگام ارزیابی ایران هنگام بر سر کار آمدن قاجاریان که دین بیشتر مردم آن اسلام است و ارزیابی کشوری مانند روسستان که دین بیشتر مردم آن مسیحی است به این هوده می رسیم که ایران کشوری تیره روز است و یکی از وندهای این تیره روزی مسلمان بودن ایرانیان و مسیحی بودن روس هاست!

قاجاریان با تاخت و تازهای آقامحمدخان قاجار بر سر کار آمدند، آقامحمد خان قاجار با آن که سردار جنگی شایسته ای بود اما ستمگری بود که از کشورداری و سیاست فهم درستی نداشت که رفتار او با خاندان زند نمونه ای از بی تدبیری های اوست! پس از چیرگی بر شیراز آقامحمدخان قاجار گذشته از .....