Skip to main content

اگر کسی یک جلد از ۲۴ جلد کتاب

اگر کسی یک جلد از ۲۴ جلد کتاب
سازاخ

اگر کسی یک جلد از ۲۴ جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند، دیگر امیدی برای نجات آن مملکت وجود ندارد، حالا تصور کنید، که ۲۴ جلد از این کتاب در ایران منتشر شده.
یکی از حدیث های مهم بحارالانوار: علی علیه السلام در غزوه صفین، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود.
به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات، و از طرف من ماهی ای به نام کرکره را صدا کن، و از او محل عبور را بپرس.
نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره، بالفور هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند، لبیک لبیک، چه میگویی؟
نصیر جواب داد، مولایم معبر فرات را میخواهد،
هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم.
نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید.
فرمود، برو کرکرة بن صرصره را بخوان.
برگشت

و ندا داد.
این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم،
این عنایت در حق کدام شده است؟
نصیر برگشت و پرسید.
فرمودند، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان.
نصیر بازگشت و چنین کرد.
این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد.
برگشت و مولا گفت:
برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان.
تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد،
ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة!
آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است،
زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است.
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد.
حضرت فرمودند، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم.
پس نصیر صیحه زده غش کرد.
و چون به هوش آمد فریاد برآورد،
شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری.
و آنگاه حضرت فرمود:
چون نصیر کافر به خدا شده، قتلش واجب است.
آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد.
(حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان)