Skip to main content

همانطور که بر همگان روشن است،

همانطور که بر همگان روشن است،
Anonymous

همانطور که بر همگان روشن است، دول اجنبی برای چپاول ثروتهای خاورمیانه و تضمین استمرار آن به فارسها نیاز دارند. علت آن دو عامل مهم است. اول اینکه دول غرب قرنهاست با عربها و تورکها در حال جدال هستند، بخش بزرگ آنان را دشمن منافع خود در خاور میانه بحساب می آورند.
برای اینکه در مقابل بیش از نیم میلیارد تورک و عرب به چپاول استعماری خود دوام بخشند، بقصد شکاف در همسایگی تورک و عرب، دیکتاتور های شاه و شیخ پانفارسیسم را در این میان نصب کرده اند، تا منافعشان بطریق آنان در منطقه، مخصوصا در جغرافیای موسوم به ایران تضمین شود. چنانکه بر همگان روشن است، حکومت شاه و شیخ، یعنی حاکمیت سیستم پانفارسیسم که تابحال در ایران بر سر کار گماشته شده است در مجموع 80 سال بیشتر عمر ندارد، در حقیقت
قصد امپریالیسم انگلیس از این کار برکناری سلسه پادشاهان تورک و پایان دادن به حکومت هزار ساله آنان بدست

خود مردم آزربایجان بود. پس از اینکه دولت انگلیس در نهان و آشکار بطریق تشکیلاتهای سری، در ظاهر با برنامه "مشروطه خواهی"، مردم آزربایجان را علیه دولت تورک قاجار بسیج کرد، با برنامه ریزی های قبلی توطئه قتل "ستارخان، و یاران قهرمانش را بدست یپریم خان ارمنی در باغ شاه اتابک به مرحله اجرا گذاشت، هدفش رفاه و آزادی برای مردم نبود، بلکه سبب گماشتن رضا هفت تیری در راس حاکمیت، و دلیل کوتای او نیز تصرف قدرت با هدف سرکوب تورکان بود،
چنانکه همه میدانیم پسرش دیکتاتورش ممد ریضا نیز راه او را ادامه داد.
هدف انگلیس، برای گمادن دیکتاتورهای شیخ و شاه در راس قدرت در وهله اول بر سه نقطه مهم متمرکز شده است:
ا. راندن تورکان آزربایجان از قدرت، و سپردن حاکمیت بدست پانفارسها.
2. قدغن کردن زبان چهل میلیون مردم تورک آزربایجان، و سلب هویت تورکی از آنان.
3. تزریق هویت جدید، یعنی هویت "فازری" بر آنان.
در حقیقت ادامه سیاست پهلوی، و بدنبال آن رژیم پانفارس اسلامی تهران، ادامه همان داستان تورک ستیزی است، که هر دو حکومت برای اضمحلال زبان و فرهنگ و بی هویت کردن مردم تورک آزربایجان تلاش کرده اند.
در واقع رژیم شاه و شیخ پیگیر همان نقشه هائی بوده اند که سرورانشان یعنی دول اجنبی به آنان دیکته کرده اند.
اکنون پس از صد سال اوضاع فرق کرده است، بعد از تقریبا یک قرن، ملت قهرمان آزربایجان پس از تحمل بی رحمانه ترین سرکوبهای زبانی فرهنگی، سیاسی اقتصادی، بار دیگر یک "دگر دسی" نو را آغاز کرده است. اکنون ملتی جوان و با انرژی و آگاه به هویت تورکی با تمام پتانسیل، زبانی ـ فرهنگی، ملی ـ مدنی، در گستره هویت خواهی پا به عرصه وجود نهاده است.
این ملت جوان با آگاهی از هویت زبانی ـ فرهنگی، و ریشه های تاریخی خود، رعشه بر اندام پانفارسیسم تمامیت خواه انداخته است.
در واقع روزگار خوش و آقائی پانفارسیسم تمرکز گرا که بمدت یک قرن در نقش شاه و شیخ با قلدری تمام،
بر ایران حکومت کرده اند، به پایان خود نزدیک میشود.
دیکتاتور هائی که ملت قهرمان آزربایجان را با ترویج خشن ترین ابزار فیزیکی و تبلیغاتی سرکوب کرده اند،
آنهائیکه با تبلیغات گسترده، با تخصیص سرمایه های هنگفت پول نفت، سیاست تورک ستیزی را با ترویج جوکهای شنیع برای سرکوب ملت آزربایجان پیش برده اند، اکنون دست از پا دراز تر، درمانده بنظر میرسند.
خود نیز بخوبی میدانند پروژه فارس سازی در ایران شکست خورده است.
اکنون صدای ملت قهرمان آزربایجان بیش از پیش در جهت احیای هویت خویش بلند است. این آتش فشان خاموش با لرزه هایش ترس بر دل پانفارسیسم عمامه دار، نوچه های پیرامونی، مخصوصا ترس بر دل سرورانشان انداخته است. بی جهت نیست که " مکرون رئیس جمهور فرانسه" برای نجات رژیم، کاسه داغتر از آش شده است! کسانیکه آخوند خمینی را با هواپیمای خصوصی به ایران آورده برای مردم امامش کردند.
به قول معروف: "اگر چه خر مرده است، اما پالانش برایشان عزیز است."