Skip to main content

سازاخ باز حرف زد! یعنی که

سازاخ باز حرف زد! یعنی که
آشچی
عنوان مقاله:
هوشنگ امیر احمدی «جای یک کودتای نظامی هر روز خالی‌تر می‌شود"

سازاخ باز حرف زد! یعنی که هوشنگ امیر احمدی درد دیگری ندارد جز اینکه ایران تجزیه بشود تا فرزندان ملتها به زبان مادری تحصیل کنند و موغام بخوانند و بعدش هم لابد اسب سواری کنند و پرچم تکان دهند! برای همین هم این لقمه را دارد برای پاسداران می گیرد. آقا جان، شما لازم نیست این قدر ناشیانه مانور بدهی. می توانی صادقانه این طور بگویی که کار و پیشه من اینجا این است که هر بحثی را هر چه قدر بی ربط، بکشم به بحث ملیتها و آن هم به مبتذل ترین شکلش. حالا می خواهد بحث بر سر شکار نهنگ باشد یا فوائد قارچ یا کاشت سیب زمینی. فرقی نمی کند و با نبوغی که در من نهفته است انجام وظیفه خواهم کرد. یک جوری هم حرف می زنند که انگار بقیه از سوئد و نروژ آمده اند، از واقعیات ایران بی خبرند و در همین مدارس درس نخوانده اند.

چه کسی به شما چنین حقی داده که وانمود کنید دفاع از حق تحصیل به زبان مادری یا رفع دیگر انواع تبعیض در انحصار شماست؟ کی هستید شما اصلا؟ چه دستاوردی داشته اید، چه مبارزه ای کرده اید جز به گند کشیدن هر نوع بحث و تقلیل آن به مبتذل ترین شکل ممکن با یک اسم مستعار؟ چه خدمتی کرده اید به زبان و فرهنگ این مردم که این قدر از همه طلبکارید؟
تشبیه بحث با این افراد، کوبیدن آب در هاون است که تشبیه خوبی نیست. تشبیه بهتر، خواندن یک چیزی در گوش یک موجود محترم است که فعلا از این در می گذریم.