Skip to main content

توضیح مسئول کامنت تحت عنوان «

توضیح مسئول کامنت تحت عنوان «
آ. ائلیار

توضیح مسئول کامنت تحت عنوان « کامنتبان»،
توهین آشکار به شعور خوانندگان است.

مسئله اول
کامنت اشکالی نداشت، بله؟
1- کامنت عدم انتشارخورده توسط مدیر سایت با نام « آشچی صدای ترک» توسط شما منتشر شده!
آشچی اسم کاربر متعرض است، کاربر شما اسم او را دزدیده به نام خود با « صدای ترک» ترکیب کرده و موجب سردر گمی « سازاخ» شده، و موجب اعتراض صاحب اسم. این « اسم دزدی و به کار گیری آن علیه مخالف نظری» و تأیید کار او توسط شما ی مسئول کامنت، اشکال و توهین به شعور دیگران نیست؟
کامنت منتشر شده از سوی شما:
عنوان « آشچی صدای ترک» را به جای اسم نوشته که اسم، نیست.
- اسم شخص دیگر را دزدیده
- این اعمال مورد تایید مسئول کامنت قرار گرفته .
----

2- « پان ترک روستایی" که توهین به ترکها ست از دید شما توهین نیست . بسیار خوب « مسئول کامنت پان فارس -آریاپرست -روستایی » هم نباید توهین باشد. شاید شما توهین ندانید ولی دیگری احساس توهین میکند و شما « حق ندارید او را "شکنجه روحی" بدهید». کسی چنین حقی به شما نداده که توسط انتشار این عبارات دیگری را شکنجه بد هید.
شما شنکجه دادن دیگران را « آزادی بیان» درک میکنید، که نیست.

3- ردیف کردن بدون اجازه نام کاربران و زدن اتهام « پانترکیسم و گرگ خاکستری» به آنها هم « آزادی بیان» است، بله؟ و باز هم « اعمال شکنجه روحی به دیگران» تحت عنوان آزادی بیان. و انتشار آزاد.
چرا این کار را وقتی ترکها می کنند « ممنوع» است؟ و کامنت عدم انتشار!
4- اتهامات « پانترکیسم و گرگ خاکستری، شونیسم و راسیسم و فاشیسم ترک و مانند اینها» به کسانی زده شده که کسی با این عناوین خود را معرفی نکرده و حتی این چیزها را رد نموده اند. چرا با پخش این اتهامات دیگران را شکنجه روحی میدهید؟ میدانید شما با این کار
به عنوان مسئول کامنت « به شکنجه گر» تبدیل شده اید و « آزادی بیان و ایران دوستی تان »، یک بهانه برای شکنجه دادن دیگران است؟
5- شما این قدر از معرفت و احترام و اخلاق و رفتار انسانی خالی هستی که خطاب «کیانوش مازان مایروتیتت سابق»
به مدیر سایت را تآیید میکنید و « جزء آزادی بیان» حساب می شمارید، ولی در مورد خودتان تحمل بالای چشم ات ابروست را ندارید.
6- این کامنت فقط وسیله ای ست در دست شما جهت دادن شکنجه روحی به مخالفان نظری خود. ربطی به آزادی بیان ندارد. به بهانه آزادی بیان حق شکنجه روحی دیگران را ندارید.
---
مسئله دوم
کامنت آشچی، و موضع من،
آقاجان کامنت را منتشر کن! من طرفدار کسی نیستم، طرفدار انتشار کامنت هستم. شما بدون مدرک به دیگری اتهام میزنید و سانسوز میکنید و زور میگویید. این اضافه می شود به عمل شکنجه دادن شما.

مسئله سوم
باغجه لی
کسی از باغچه لی طرفداری نکرده، تنها گفته شده استعمال « به درک شد» در مورد مرگ یک فرد ( هر کسی میخواهد باشد) خوب نیست. کسی در مورد هیتلر نمی گوید «به درک شد». میگویند« او خود کشی کرد». اینجا سخن از « فرهنگ خطاب» در میان است نه « طرفداری». شما هنوز این تفاوت را درک نمی کنید. دوست دارید « مخالفان نظری» خود را « پانترکیست و فاشیست ترک» نشان دهید و آنها را « شکنجه روحی» بدهید و از بیان نظریات خود حذف کنید.
همه حق بیان نظر دارند حتی پان ترکها و جدایی طلبان و دیگران. با اتهامات نخ نما نمی توان جلو نظر را گرفت .

مسئله چهارم
اتهام « هواداری از یک حزب نژادگرا از یک کشور بیگانه»
کسی از « حزب نژاد گرا» طرفداری نکرده؛ ولی شما از « آریا گرایی» که نژاد پرستی ست دفاع کرده و آنها را حمایت کرده اید. اینجا من نوشته ای از یک آذربایجانی ندیده ام که « نژاد پرستی» را درست بداند. اما شما به عنوان اینکه
کسانی در ایران خود را« آریا » و آریاگرا» میدانند از « نژاد پرستی» دفاع کرده اید.
بر اساس دلایل بالا
شما با ابزار کامنت، مخالفان نظری خود را شکنجه میدهید به بهانه « ایران گرایی، آریا گرایی » و با اتهامات
ناروای سیاسی به آنها، مانع بیان آزاد و بدون تشنج نظریات هستید.
همه اتهامات شما و کامنتهای منتشر شده توسط شما « کذب محض» است.
در میان فعالان مورد بحث کسی نژاد پرست و فاشیست نیست.

مسئله پنجم دخالت من
اعتراض شده که کامنت منتشر شود. تا راست و دروغ را ببینیم.
نمی کنید. اتهام میزنید که « بیمار روانی» نوشته بود.
متعرض میگوید « آزادی بیان من نقض شده »
و حالا میخواهید که من از آزادی بیان دفاع نکنم! سکوت کنم.
اشنباه میکنید.
من برای دفاع از آزادی بیان « قید و بندی نمی شناسم و از کسی هم اجازه نمی گیرم».