Skip to main content

باور کن آقای ائلیار، روزی

باور کن آقای ائلیار، روزی
آشچی

باور کن آقای ائلیار، روزی خواهد رسید که جملگی این افراد از همین فرد که از قیچی کردن و جو سازی بر علیه نظرات مخالف احساس لذت می کند تا همان ترولش که خودش را خیلی زرنگ و خوشمزه فرض می کند از عملکرد خود پشیمان خواهند شد. چه کشورهایی بودند که امروز اثری از آنها وجود ندارد. من اگر ناراحتم، بابت این است که چرا این قدر عقب مانده ایم. بابت این است که چرا به اندازه یک ارزن پیش نمی رویم. وگرنه گور بابای کامنت نویسی. کاری مفرح تر از این نبود؟ گرفتاری ما رو باش و ببین چه اندازه عقب مانده ایم که تکذیب ساده یک خبر ما را به اینجا رسانده. یعنی می گوید که چون من از فلانی کینه دارم، حق دارم هر مزخرفی که به عقلم رسید به او نسبت بدهم؛ ولو اینکه بنویسم به درک واصل شد و آن هم به دروغ. اعتراض داری؟ پس معلوم است که نفوذی باغچه لی هستی! بدویت اندیشه را باش! بعد، جمهوری اسلامی را هم پسند نمی کنیم!

در مؤدبانه ترین و پاستوریزه ترین شکلش، به این می گویند توقع بیجا. دنیا که همین طور الکی و کشکی نیست. باید لیاقت دموکراسی را داشته باشی. اگر نداری، همین جمهوری اسلامی هم از سرت زیاد است. خوب، این جامعه که به اصطلاح روشنفکرش این باشد، آخر و عاقبتش چه خواهد شد؟ آخر و عاقبتش همین کامنت بان و دوستان حواهد شد با معیارهای میلی که «به درک واصل شد» و دروغ مجاز می شود و آشچی هر چه بنویسد سانسور می شود. با این قبیل دوستان، این مملکت از دشمن بی نیاز است.
آن هم از مسوول سایت که سالهاست موفق نشده متوجه شود که این جو و اتمسفر مسموم که نه، جو و اتمسفر زهرآگین اسمش آزادی بیان نیست. سالهاست همین طور درجا می زند.