Skip to main content

رزا شاح که با افسر انگلیسی در

رزا شاح که با افسر انگلیسی در
Anonymous
عنوان مقاله:
حکومت اسلامی فارس

رزا شاح که با افسر انگلیسی در طهران قدم می زد و مترجم پشت سر انها. رو کرد به مترجم و گفت به فرمانده محترم بگو ( افسر انگلیسی) که من سواد ندارم انها ( انگلیس ) هرچه می خواهند بنویسند و ان را می دهم برایم بخوانند و مو به مو اجرا می کنم.

خاطرات علم نخست وزیر ممد رزا شاه
صبح هواپیمای خالی از طهران حرکت کرد تا دختری را که در اروپا برای اعلا حضرت تدارک دیده بودند ان دختر را به طهران بیاورد بعد از ظهر همان روز هواپیمای خالی دیگر از طهران حرکت کرد تا دختر دیگری که در اروپا برای اعلا حضرت اماده کرده بودند او را به خدمت اعلا حضرت بیاورند. اعلا حضرت بعد از حرکت هواپیمای دوم برای اوردن ان خانم به من گفت به نظرت مردم چه فکر می کنند؟ منهم گفتم قربان بلاخره یک فکرهایی می کنند اما امیدوارم فکر کنند خانم دومی را برای غلام ( من ) می اورند . اعلا حضرت با صدای بلند برای چندین دقیقه خندید