Skip to main content

در مورد عملیات چشمه صلح حرف

در مورد عملیات چشمه صلح حرف
آشچی
عنوان مقاله:
ترکیه، عملیات چشمه صلح و حامیان تروریسم کُردی

در مورد عملیات چشمه صلح حرف زیاده و نمیشه در یک سطر مسائل رو جمع بندی کرد. حالا اگه فرصت کردم من هم بعدا می نویسم نظرم رو. اما در مورد اینکه آقای لوایی طبق عادتشون باز شروع به شعاردهی کردن که «به نظرم وقت آنست که در دفاع از خویش، بخشی از بدنه ی حرکت ملی مسلح شود»، این جمله ایشون من رو یاد صالح ایلدیریم (سخنگوی گایپ بود یا دبیر اولش؟) و دعوتهای همیشگیش برای مسلح شدن نیروهای حرکت ملی» انداخت. ایشون سالهای متمادی میومدن گوناز تی وی (اینکه باز هم میاد یا نه، خبر ندارم چون خیلی وقته که حال و حوصله تعقیب این تلویزیون رو ندارم) و تحلیلهایی طولانی انجام میدادن که ساعتها مطول گویی ایشان در برنامه های متعدد رو میشد در دو جمله مختصر کرد: 1- حرکت ملی باید مسلح شود 2- مردم مقادیر زیادی برنج، لپه، نخود و اقلام غذایی دیگر تهیه کنند چون به زودی جنگ خواهد شد.

سالها گذشت و نه جنگی شد، نه کسی نخود و لوبیا انبار کرد و نه کسی مسلح شد. چرا؟ اولا به این سبب که اصولا چیزی و پدیده ای به نام «حرکت ملی آذربایجان» وجود خارجی ندارد که بخواهد مسلح شود یا نشود یا نخود و لوبیا انبار کند یا نکند. سخن گفتن از «حرکت ملی آذربایجان» چیزیست مثل سخن گفتن از هیولای دریاچه لاک نس یا یئتی یا یوفو یا هر موجود افسانه ای دیگر که اسمش هست اما خودش نیست. این قبیل موجودات و پدیده های افسانه ای ابزار خوبی هستند برای مردم محلی که توریست جذب بکنند به منطقه شون و درآمدی به دست بیارن. گاهی هم الکی برای بازار گرمی بیشتر خود مردم محل شایعه می کنند که بله، چند تایی یوفو دیده شد یا دیشب شاخ چپ هیولا که از آب بیرون اومده بود رو مادام فلانی (که 95 سال سنشه و سینی گرد رو دوزاری میبینه) برای لحظاتی مشاهده کرد و به این ترتیب مشتی آدم ساده لوح و خوش باور رو به منطقه میکشونن و با ارائه خدمات توریستی و فروش برخی اقلام (مثل عروسک هیولا و بشقاب پرنده اسباب بازی) جیبشون رو خالی میکنن. حالا، موضوع این حرکت ملی هم چیزی شبیه همون افسانه هاست و ابزاری شده در دست عده ای تا این طرف و آن طرف خودی نشون بدن و با نمایش به عنوان فعال سیاسی نیاز به دیده شدن خود رو ارضا بکنند. گویا حرکتی وجود داره و این حرکت شاخه های سیاسی و فرهنگی و رسانه ای و فلان و بهمان داره و 30 یا 35 یا 40 ملیون تورک (بالاخره متوجه نشدیم چند ملیون نفر) در جلسه هایی سری بین خودشون تقسیم کاری کردن و منتظر رهنمود رهبر جان بر کف! ساکن نیویورک حرکت جناب لوایی بودن تا یک شاخه مسلح هم تشکیل بدند!
این افسانه وجود پدیده ای به نام «حرکت ملی آذربایجان» واقعا مثل سنگ بزرگی به پای جامعه آذربایجان بسته شده. ای کاش واقعا ناسیونالیستهای آذربایجان چنین عزم و همتی می داشتن که حداقل یک حزب بزرگ داشته باشند و مثلا 10% افکار ترکان آذربایجان رو نمایندگی بکنن. ولی چنین نیست. از اینها جز حرافی، اختلاف افکنی، دعواهای حیدری نعمتی، گنده گوییهای چندش آور و اغراق گوییهای نارسیستی مثل ادعای جان بر کفی در منهتن چیزی ندیده ایم . واقعا انسان حیرت میکنه و شاخ در میاره که چطور گوینده این ادعا موفق میشه از خودش خجالت نکشه در حالی که این همه زن و مادر در زندانهای رژیم تحت شدیدترین فشارها قرار دارند، به دهه ها حبسهای ظالمانه محکوم شدند اما یک صدم این ادعا رو ندارن. گوینده یک چنین ادعایی بی شک یک سرافکندگی بزرگ برای جامعه آذربایجان است. یک چنین شخصی ذره ای حق و صلاحیت برای سخن گفتن از طرف جامعه آذربایجان رو نداره. البته مشکلی نیست چون این قبیل افراد مدتی این طرف و آن طرف های و هویی راه میندازن و بعد با دیدن اینکه کسی تره براشون خرد نمیکنه (بجز البته عناصر اطلاعاتی رژیم که از اینها به عنوان لولوی سر خرمن برای ترساندن مردم از تجزیه کشور استفاده ابزاری می کنند) دلسرد شده و مشغولیت و سرگرمی جدیدی برای خودشون دست و پا می کنند. مثل همین صالح ایلدیریم که صحبتش رفت. کنجکاو شدم به سایت تشکیلاتش (گایپ) سر زدم و دیدم که به معنای تار عنکبوت بسته و شاید ماههاست که آپدیت نمیشه.