Skip to main content

من نامه ها را خواندم -در جلسه

من نامه ها را خواندم -در جلسه
Anonymous
عنوان مقاله:
نامه های زندان - منیره برادران

من نامه ها را خواندم -در جلسه سخنرانی به همین مناسبت-نامه های اعدام شدگان - در فرانکفورت سالها پیش توسط یک خانم-نمیدانم اسمش چه بود چون برام اهمیت نداشت چه کسی این سخنرانی را انجام می دهد .- -که خود منیره برادران شرکت داشت -من اصلا به سخنرانی توجه نداشتم - من فقط به چهره های شنودگان نگاه می کردم .و برام جالب بود -وقتی ساعت تنفس یا وقفه بود -من نزدیک جمعی شدم که منیره برادران با انها داشت صحبت می کرد . توجه نمی کردم که منیره در چه موردی صحبت می کند -فقط به حالت چهره او و حاضرین در ان جمع توجه داشتم . برام جالب بود . به عکسهای گوناگون از منیره برادران ، ایرج مصداقی و اصلانی و سودابه اردوان گاه می کنم . و فضای ان سالها -۶۰ -۶۷ -همه برام جالب بودند ، ان شب فرانکفورت را بقصد کشور دیگر ترک کردم و شروع کردم بنوشتن انچه که دیدم . در اتاق هتل تنها راقم تصویرهایی شدم که علل پیدایش اسطوره هم

در قربانی شکنجه و هم شکنجه گر و هم کسانی که روایت را می گویند و هم کسانی که روایت را گوش می دهند . و بدین ترتیب یک نظام پایدار می ماند -نظام گویشها ، نظام پیوند بین انچه که سخن می گوید و انچه که تصویر ساخته می شود .بحث برای من ، نه شکنجه ، بلکه بازگویی ان بعنوان یک اتفاق -و متن در تصویر ذهنی نقش می بندد -این تصویر ذهنی هرگز قادر نخواهد بود که عمق یک عمل را تراز شناعت و یا عبادت قرار دهد .ما به متنی احتیاج داریم که عمق یک عمل را خارج از داده های اموزشی یا انسانی و ….. بازگو کند . من اینرا در چهره هیچکدام و هیچ وقت پیدا نکردم .فرانکفورت ، لباس عبوس مرگ را در سکوت مردمان خویش ، همواره مزین به نسیان کرده است .