Skip to main content

آقای ابوالفضل محققی،

آقای ابوالفضل محققی،
سعیدرضا
عنوان مقاله:
تصویر حداقلی داده باشم از آنچه که برسازمان فذائیان اکثریت گذشت

آقای ابوالفضل محققی،
با سلام و تشکر از اینکه این دل نوشته را به اشتراک گذاشتید.
در ابتدا لازم به ذکر است که من و رفقای اندکم در تابستان ۱۳۶۰ عطای سچفخا اکثریت را به لقایشان بخشیدیم و در همان تابستان داغ و خونبار در مسیر ارتباط گیری با سچفخا اقلیت، رفیق گرانقدری را از دست دادیم که داغش همچنان بر سینه هایمان باقی است.
ما در نقد مسیر حرکت ان سالهای سازمان بر این عقیده بودیم، که اگر قرار بود که توده ای شویم، و تز راه رشد را انهم جهت توجیح حمایت از حکومت قرون وسطایی و خوش امد برادر بزرگتر پذیرفته و تبلیغ نماییم، لازم نبود از روی پل سچفخا عبور کنیم. لذا تلاش رهبران آنزمان سازمان، برای توده ای نمودن جوانان پر شوری که اگاهانه مسیر فدایی را برگزیده بودند را اهانت به شعور هواداران و اعضاء و بر خلاف نظریات بنیان گذاران وان جان های شیفته ای میدانستیم که اگاهانه راه خود را از حزب جدا نموده بودند.

امروزه من و ما بر این باوریم که تنها راه رهایی از زنجیر اسارت این حکومت قرون وسطایی، از طریق همگرایی و هم صدایی نیروهای عدالت محور مردمی و از بستر مبارزه ای مشترک با دشمنی مشترک میگذرد. ما مبلغ تشکیل "جبهه ای فراگیر و ملی" شامل تمامی نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب هستیم.
دوست گرامی،
جنبش آزادی طلبانه و عدالت خواهانه توده های مردم ایران و بخصوص نسل جوان، نیازمند شناخت و استفاده از تجارب گرانبهای نسلهای گذشته است تا دیگر بار در تله ها و دامهای استعماری و استبدادی گرفتار نگردد.
به همین دلیل است که با ارج نهادن به این نوشتار ساده و صادقانه، شما را به نوشتن خاطراتتان دعوت می نمایم.

باید یکی شویم
اینان هراسشان ز یگانگی ماست