Skip to main content

نامه يك هموطن تورك أذري به من

نامه يك هموطن تورك أذري به من
کیانوش توکلی

نامه يك هموطن تورك أذري به من :

در مورد آذربایجان و وقایعی که در آنجا اتفاق می‌افتد خواستم قدری برایتان بنویسم شاید بشود درک بهتری ازین وقایع پیدا کنید. ریشه این وقایع به دو یا شاید هم سه دهه قبل بازمی‌گردد. إنزمان که دولتمردان با عدم لیاقت یا حتی شاید عمدا کمر به خشکاندن دریاچه ارومیه بسته بودند جوانان آذربایجان آنرا بموقع تشخیص دادند و شروع به اعتراضهای مسالمت آمیز کردند که با واکنش عصبی و شدید حکومت مواجه شدند و بسیاری از آنها بزندان افتادند. رسانه های فارس زبان اتفاقات بسیار کوچکتر را پوشش می‌دادند ولی سالها برای این اعتراضات مدنی چشمشان را بستند مردم برای اعتذاض به خشکاندن دریاچه سالها حرکات مسالمت إمیز نمادین از قبیل ریختن آب از روی پل میان‌گذر و یا سرودن اشعار انجام دادند که همه آنها با مشت آهنین حکومت بعنوان پانترک و جدایی طلب سرکوب میشد بدون اینکه در رسانه های ف

در مورد آذربایجان و وقایعی که در آنجا اتفاق می‌افتد خواستم قدری برایتان بنویسم شاید بشود درک بهتری ازین وقایع پیدا کنید. ریشه این وقایع به دو یا شاید هم سه دهه قبل بازمی‌گردد. إنزمان که دولتمردان با عدم لیاقت یا حتی شاید عمدا کمر به خشکاندن دریاچه ارومیه بسته بودند جوانان آذربایجان آنرا بموقع تشخیص دادند و شروع به اعتراضهای مسالمت آمیز کردند که با واکنش عصبی و شدید حکومت مواجه شدند و بسیاری از آنها بزندان افتادند. رسانه های فارس زبان اتفاقات بسیار کوچکتر را پوشش می‌دادند ولی سالها برای این اعتراضات مدنی چشمشان را بستند مردم برای اعتذاض به خشکاندن دریاچه سالها حرکات مسالمت إمیز نمادین از قبیل ریختن آب از روی پل میان‌گذر و یا سرودن اشعار انجام دادند که همه آنها با مشت آهنین حکومت بعنوان پانترک و جدایی طلب سرکوب میشد بدون اینکه در رسانه های فارسی زبان داخل و خارج انعکاس پیدا کند و آرام آرام مردم به این نتیجه رسیدند که جامعه فارس زبان کلا این حرکات را نادیده می‌گیرد و بسیار هم حق داشتند اینگونه فکر کنند. دسته دسته جوانان را بعنوان نوکر و مزدور علیف یا مواجب بگیر باکو و آنکارا می‌گرفتند و حبس می‌کردند. تا اینجا صحبتی از جدایی و تجزیه در شهرهای آذربایجان نمیشد و فقط رسانه های داخل و خارج بهر نحوی بود سعی می‌کردند این خبرها را فقط گاهی با عنوان تجزیه طلب محکوم کنند تا جریان کاریکاتور معروف آقای نیستانی که من بسیار دوستشان میدارم پیش آمد که منجر به حرکت بسیار عظیمی در شهرهای ترک نشین شد که آنهم در نهایت با سرکوب شدید و بگیر و ببند مواجه شد و جامعه فارس زبان شروع به مسخره کردن کل موضوع کردند که این باعث شد که فعالین مدنی به این نتیجه برسند که از طرف فارس زبانها هیچ حمایتی نخواهند داشت که اینهم واقعیت داشت. اگر دقت کرده باشید شهرهای ترک زبان بعد از سال 85 شاهد هیچ حرکتی در راستای حرکات سراسری اعتراضی به حکومت نکردند چون دیگر می‌دانستند که جدایی اتفاق افتاده است و خشونت و سرکوب اگر نسبت به ترکها اعمال شود هیچ انگیزه ای برای جامعه فارس زبان جهت حمایت از آنها بوجود نخواهد آورد. گهگاه سیاست بازان هم به طعنه می‌گفتند که آذربایجان یا تبریز بخواب رفته یا آنها که بی‌حیا تر بودند از الفاظ زشتتری مثل بی‌غیرت و عیره استفاده می‌کردند. گهگاه صداهایی از شهرهای آذربایجان بر میخاست مثل اعتراض به بعضی برنامه های تلویزیون یا روزنامه ها که آنها هم با تمسخر رسانه ها و جامعه فارس زبان داخل و خارج مواجه میشد و این شکاف هر روز عمیقتر میشد. مردم حق هیچ تجمعی را نداشتند و هر گونه گردهمایی فارغ از فرهنگی و هنری بودن هم مجوز نمی‌گرفت و گردهمایی‌های بی مجوز هم سرکوب میشد بدون اینکه حساسیتی در غیر ترکها ایجاد شود. بهر حال این بستری شد که یک عده برای مقاصد مورد نظر خودشان از تجمعات ناگزیر مردم بعنوان مثال در مسابقات فوتبال استفاده کنند و سوار احساسات سرخورده و سرکوب شده مردم شوند که نهایتا بجایی رسید که الان هست.
امیدوارم الان برایتان روشن شده باشد منظورم چیست و می‌خواهم اینرا بصورت بسیار جدی خدمتتان بگویم که اگر این روند بایکوت کردن خبری یا نسبت دادن تجزیه طلبی یا مزدور و مواجب بگیر آنکارا و باکو نامیدن مردم از سوی روشنفکران فارس زبان ادامه پیدا کند وضعیت به نقطه بازگشت ناپذیری خواهد رسید که دود نتیجه اش به چشم همه ایراندوستان خواهد رفت. لذا خواهشمندم هم شما و هم مهمانانتان قدری به الفاظی که در مورد این حرکات استفاده میکنید دقت کنید این آتش زیر خاکستر با قلدری و تهدید 21 آذری و روشی که از جانب سخنگویان فارس زبان پیش گرفته شده است و همه را به سپاه و حکومت و آنکارا و باکو نسبت می‌دهند بیشتر شعله ور خواهد شد و تا