Skip to main content

دوستان گرامی، گاهی چم واژه

دوستان گرامی، گاهی چم واژه
تبریزی

دوستان گرامی، گاهی چم واژه نامه ای یک واژه با چم همان واژه در فرهنگ واژگان سیاسی ناهمسان است، برای نمونه رویزیونیسم در واژه نامه برابر با بازنگری است اما رویزیونیسم در فرهنگ واژگان سیاسی به دست کشیدن از کمونیسم و رفتن گام به گام و پیوسته به سوی سرمایه داری گفته می شود، راهی که حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق در پیش گرفته است! حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق که نام خودش را حزب چپ ایران - فدائیان خلق گذاشته است از همه گفته ها و نوشته ها و بیانیه ها و اعلامیه ها و اطلاعیه ها و آگهی ها و مرامنامه و اساسنامه و ..... این حزب واژه های کمونیسم و کمونیست را با دقت صد درصدی پاک کرده و به رویزیونیست ها پیوسته و راه سرمایه داری را در پیش گرفته است!

یکی دیگر از واژگانی که چم واژه نامه ای آن با چم سیاسی آن یکسان نیست لیبرالیسم است، لیبرالیسم در واژه نامه .....

..... به آزادیخواهی گفته می شود اما لیبرالیسم در فرهنگ واژگان سیاسی به راه و روشی در سرمایه داری گفته می شود.

در سیستم سرمایه داری انسان بودن برابر با سرمایه دار بودن و زرسالار بودن است و ارزش انسان ها با پول سنجیده می شود و هر کس پول بیشتری داشته باشد ارج بیشتری دارد و با نیروی پول هر کس هر کاری که خواست می تواند بکند و به فرمانروائی با نیروی زر و پول زرسالاری (بورژوازی) گفته می شود و زرسالار (بورژوا) با نیروی پول و زر می تواند در یک سیستم سرمایه داری فرمانروائی کند!

لیبرالیسم به راه و روشی در سرمایه داری گفته می شود که در آن انسان ها که هیچکس جز سرمایه داران نیستند باید بتوانند آزادانه هر چه خواستند از جانورانی به نام کارگر و رنجبر و دهقان بهره کشی کنند و دولت ها نیز نباید در کار این انسان های آزاد دخالت کنند! چرا؟ چون انسان آزاد زاده شده است و باید آزاد زندگی کند! کدام انسان؟ سرمایه دار! وگرنه کارگران و رنجبران و دهقانان انسان نیستند بلکه جانورانی هستند که باید کار کنند تا انسان های آزاد که همان سرمایه داران هستند بتوانند آزادانه زندگی کنند!

لیبرالیست ها می گویند که انسان ها یا سرمایه داران در کشوری آزاد باید بتوانند در زمینه های اقتصادی آزادانه رقابت کنند تا اقتصاد آن کشور با کار جانورانی به نام کارگر و دهقان پیشرفت کند! و نخبگان و شایستگانی از میان انسان ها یا همان سرمایه داران باید بدون دخالت دولت بتوانند هر کاری خواستند بکنند تا یک کشور در ارزیابی با کشورهای دیگر رشد اقتصادی بهتری داشته باشد!

به این سخن لیبرالیستی نگاه کنید: (..... جامعه انسان ها باید بزرگتر از دولت باشد تا پس از خصوصی سازی مسئولیت معاش مردم به دست خود آنها باشد! .....)

جامعه انسان ها چیست؟ پاسخ گروه سرمایه داران است وگرنه کارگر یا دهقان انسان نیست و جانوری است که باید کار کند تا انسان ها که همان سرمایه داران هستند آزادانه زندگی کنند!

مردم کیست؟ مردم هم همان سرمایه داران هستند و معاش مردم هم همان درآمد سرمایه داران است که جانورانی به نام کارگر و دهقان باید کار کنند تا مردم یا همان سرمایه داران با درآمدی که به دست می آورند بتوانند آزادانه زندگی کنند!

سخن کوتاه، لیبرالیست ها می گویند باید جانورانی به نام کارگر و دهقان کار کنند تا انسان ها و مردم که همان سرمایه داران و زرسالاران هستند بتوانند بدون دخالت دولت ها آزادانه سودهای سرشار به دست آورده و آزادانه خوشگذرانی کنند و آزادانه کاخ بسازند و آزادانه گردش کنند و آزادانه ورزش کنند و آزادانه شب نشینی کنند و آزادانه هر کاری خواستند انجام دهند! چون انسان آزاد زاده شده است و حق دارد آزاد زندگی کند!

اگر هم جانورانی به نام کارگر و دهقان خواستند بیشتر از آن نان بخور و نمیری که جلویشان پرت شده است چیزی بخواهند باید با پلیس ضد شورش و زندان و شکنجه و اعدام از مزاحمت آنها خودداری شود! چرا که: (..... بخش خصوصی به ثبات سیاسی اهمیت می دهد زیرا می داند اگر ثبات سیاسی نباشد نمی تواند فعالیت کند! .....) و این ثبات سیاسی را با زندان و شکنجه و اعدام می توان به دست آورد تا انسان ها که همان سرمایه داران هستند بتوانند آزادانه هر کاری که خواستند بکنند! چون انسان آزاد زاده شده است و باید آزادانه زندگی کند!