آیا نیاید به شعور کسانیکه
Anonymous
... چنین اشخاص کم سوادی اگر از "الفبای اورخون" در سه هزار سال قبل اطلاع داشتند هرگز چنین سخن سخیفی بر زبان نمی راندند.
الفبای اورخون در واقع همان الفبائی است که بصورت سنگ نبشته در تخته سنگها به قدمت "سه هزار سال" موجود است. الفبائی که فرم الفبای لاتین امروز از آن مقتبس گشته بدست اتروگهای تورک ایتالیا در هزاره های پیش به شکل امروزی در آمده است.
آیا افراد ساده لوح و ناسیونالیست پانفارس که با شعار بربریت ایرانیت و ایرانشهری، جغرافیای موسوم به ایران را برای متلاشی شدن بر لبه پرتگاه سوق میدهند، هیچ از خود پرسیده اند که زبان فارسی فاقد الفبا است؟
آیا تا بحال میدانسته اند زبان فارسی با الفبای عربی نوشته میشود؟
پانفارسهای ناسیونالیست شاید خیال میکنند میتوانند میلیونها ملل غیر فارس را مثل رژیمهای دیکتاتور،
مدام العمر در زندان زبان فارسی به بند کشیده زندانی کنند؟
آنهائیکه گویا در طول عمرشان واژه دمکراسی، حقوق بشر و تساوی حقوق انسانها، حتا بگوششان نخورده است، مدام با شعار قرون وسطا "فارس سالاری" از بربریت پارینه سنگی دم میزنند؟ در فردای ایران چه تحفه ای جز فقر و فلاکت و بدبختی، همچنین سرکوب توده ها،برای ملل ایران به ارمغان خواهند آورد؟
با وجودیکه اوضاع سیاسی بخوبی نشان میدهد با فرو پاشی رژیم اسلامی، آقائی شان به پایان خواهد رسید، تا دیگر نتوانند یوغ استعمار فرهنگی، استثمار اقتصادی، و یوغ هژمونی پانفارسیسم را به زور سر نیزه و کشتار، بر گرده ملل غیر فارس بیآویزند؟
اما اکنون سوال اینست؛ مگر پانفارسیسم نژاد پرست تا بحال چه گلی بر سر نویسندگان صاحب نام تورک مثل دکتر غلامحسن ساعدی، صمد بهرنگی، دکتر رضا براهنی، احمد شاملو، محمد حسین شهریار... و یا چه گلی بر سر صدها نویسندگان تورک کاشته، و یا چه ارج و احترامی به آنهائی که عمرشان را برای فرهنگ و زبان عقیم فارسی صرف کرده اند، قائل شده است؟ جز فحش و ناسزا، توهینهای ناسیونالیستی و پانتورک خطاب کردن آنان؟
در واقع اینجاست که میشود به روح خبیث "فارس سالار" پانفارسیسم استعمارگر حاکم بر ایران بخوبی پی برد. ماهیت دشمنانه ای که قرنهاست برای مردمان غیر فارس ایران به روشنی مشهود است.
یعنی اینکه، تا زمانیکه ملل غیرفارس، در جغرافیای موسوم به ایران، در زندان زبان عقیم فارسی به بند کشیده شوند، راه نجاتی برای رهائی از استعمار فرهنگی، استثمار زبانی، همچنین برای رهائی از استعمار اقتصادی برایشان وجود نخواهد داشت، زیرا تداوم سر کوب آزادیهای سیاسی بدست پانفارسیسم در هیبت شاه و شیخ و امام و رهبر، همچنین سرکوب آزادیهای سیاسی بدست پان ایرانیستهای شاهنامه خوان لس آنجلسی... و امثالهم در جهنم ایران تدوام خواهد داشت.
نتیجه اینکه: زبان عقیم،و فرهنگ عشیره ای که برای نوشتن الفبا ندارد، میخواهد به زور سر نیزه بر دیگران آقائی کند. عجب!
آنهائیکه گویا در طول عمرشان واژه دمکراسی، حقوق بشر و تساوی حقوق انسانها، حتا بگوششان نخورده است، مدام با شعار قرون وسطا "فارس سالاری" از بربریت پارینه سنگی دم میزنند؟ در فردای ایران چه تحفه ای جز فقر و فلاکت و بدبختی، همچنین سرکوب توده ها،برای ملل ایران به ارمغان خواهند آورد؟
با وجودیکه اوضاع سیاسی بخوبی نشان میدهد با فرو پاشی رژیم اسلامی، آقائی شان به پایان خواهد رسید، تا دیگر نتوانند یوغ استعمار فرهنگی، استثمار اقتصادی، و یوغ هژمونی پانفارسیسم را به زور سر نیزه و کشتار، بر گرده ملل غیر فارس بیآویزند؟
اما اکنون سوال اینست؛ مگر پانفارسیسم نژاد پرست تا بحال چه گلی بر سر نویسندگان صاحب نام تورک مثل دکتر غلامحسن ساعدی، صمد بهرنگی، دکتر رضا براهنی، احمد شاملو، محمد حسین شهریار... و یا چه گلی بر سر صدها نویسندگان تورک کاشته، و یا چه ارج و احترامی به آنهائی که عمرشان را برای فرهنگ و زبان عقیم فارسی صرف کرده اند، قائل شده است؟ جز فحش و ناسزا، توهینهای ناسیونالیستی و پانتورک خطاب کردن آنان؟
در واقع اینجاست که میشود به روح خبیث "فارس سالار" پانفارسیسم استعمارگر حاکم بر ایران بخوبی پی برد. ماهیت دشمنانه ای که قرنهاست برای مردمان غیر فارس ایران به روشنی مشهود است.
یعنی اینکه، تا زمانیکه ملل غیرفارس، در جغرافیای موسوم به ایران، در زندان زبان عقیم فارسی به بند کشیده شوند، راه نجاتی برای رهائی از استعمار فرهنگی، استثمار زبانی، همچنین برای رهائی از استعمار اقتصادی برایشان وجود نخواهد داشت، زیرا تداوم سر کوب آزادیهای سیاسی بدست پانفارسیسم در هیبت شاه و شیخ و امام و رهبر، همچنین سرکوب آزادیهای سیاسی بدست پان ایرانیستهای شاهنامه خوان لس آنجلسی... و امثالهم در جهنم ایران تدوام خواهد داشت.
نتیجه اینکه: زبان عقیم،و فرهنگ عشیره ای که برای نوشتن الفبا ندارد، میخواهد به زور سر نیزه بر دیگران آقائی کند. عجب!