Skip to main content

مصباح زاده: «آقای هویدا از

مصباح زاده: «آقای هویدا از
کیانوش توکلی

مصباح زاده: «آقای هویدا از اواسط دوران صدرات خود به فکر نفوذ بیشتر در مطبوعات افتاد. پیش از آن او سعی کرده بود عده ای از روزنامه نگاران را به صورت دوستان شخصی خود در آورد. در این راه مشاور، راهنما و کمک اصلی او فرهاد نیکوخواه بود...یک روز نیکوخواه پیش من آمد و گفت آقای نخست وزیر علاقمند است که شما امیر طاهری را به سردبیری کیهان بگمارید. من گفتم در حال حاضر من از سردبیر فعلی کیهان آقای سمسار که قریب بیست سال است در این سمت صادقانه با کیهان و من کار می کند کمال رضایت را دارم....٠

مصباح زاده: «آقای هویدا از اواسط دوران صدرات خود به فکر نفوذ بیشتر در مطبوعات افتاد. پیش از آن او سعی کرده بود عده ای از روزنامه نگاران را به صورت دوستان شخصی خود در آورد. در این راه مشاور، راهنما و کمک اصلی او فرهاد نیکوخواه بود...یک روز نیکوخواه پیش من آمد و گفت آقای نخست وزیر علاقمند است که شما امیر طاهری را به سردبیری کیهان بگمارید. من گفتم در حال حاضر من از سردبیر فعلی کیهان آقای سمسار که قریب بیست سال است در این سمت صادقانه با کیهان و من کار می کند کمال رضایت را دارم و هیچ دلیلی برای تعویض او نمی بینم...روزی نخست وزیر زنگ زد و خواست او را ببینم. وقتی به دیدنش رفتم صریحاً مسأله سردبیری امیر طاهری را مطرح کرد و اظهار داشت من خیلی علاقمندم این کار صورت بگیرد. من هم عین جواب پیش را که به نیکوخواه داده بودم به او دادم...هویدا فکری کرد. بعد موضوع صحبت را عوض نمود. این کار مدتی طول کشید. تا این که یک روز هویدا دوباره از من خواست که نهار مهمانش باشم. سر نهار پرسید آن موضوع سردبیر چه شد. تا من خواستم عذر بیاورم، سرش را بلند کرد و عکس شاه را نشان داد و گفت این خواهش من نیست، ارباب این طور می خواهد. من گفتم اگر امر اعلیحضرت است پس باید اجرا شود. من که واقعاً گرفتار شده بودم، به فکرم رسید که موضوع را با عَلَم وزیر دربار در میان بگذارم. به سراغ او رفتم و مطلب را گفتم و از علم خواستم که ته و توی کار را در بیاورد و مرا از نتیجه خبر کند. علم فکری کرد و گفت عجله نکن، صبر کن خودم خبرت می کنم. دو هفته بعد زنگ زد که صبحانه بیا پیش من با هم صحبت کنیم. سر صبحانه گفت آن موضوع را ارباب می خواهد. مثل این که چاره ای نداری...به این ترتیب، امیر طاهری سردبیر کیهان شد.»
عباس میلانی، معمای هویدا ص ۲۹۶- ۲۹۵